استفان جان
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۵۱ ق.ظ
دو صبح
وایسادم کنار خیابون که امیر بیاد بریم فرودگاه امام.
زیاد حالم خوب نیست اینه که از امیر خواستم ماشین بیاره
صبح داشتم فکر میکردم دیگه امروزو خونه ام و میتونم راحت قبل خواب دوش بگیرم و یه لیوان شیر مثلا بعدم تو تختم یکم مطالعه کنم تا بخوابم!
اصن حواسم به مهمونایی که قراره امروز برسن واسه کنفرانس نبود.
صبحم که کلاس دارم که واقعا دوست ندارم برم! فاز خواب برداشتم دلم خواب طولانی میخواد همه کلاسای صبحمو خواب میمونم. فک کنم من برعکسم! ذهنم که شلوغ میشه یا عصبی که میشم جای این که بیخواب شم، پر خواب میشم.
...
رسید
- ۹۴/۰۶/۰۳