شاید، یکی از بزرگترین struggle های زندگی هرکسی با خودش این باشه که بتونه یاد بگیره، بفهمه، قبول کنه، که آدم خاصی نیست! که یه آدمیه مثل بقیه! آسمون دهن باز نکرده بیفته زمین! که قرار نیست یه روز یه معجزه ای رخ بده و مثلاً یه Will Smith ای پیدا شه در قالب یه مربی فوتبال آمریکایی مثلاً، بیاد استعداد مارو کشف کنه و مارو بفرسته تو مسابقات جهانی طلا بیاریم و جهانیان مارو بشناسن!!!
تو صدات عادیه. هوشت، بد نیست، ولی قبول کن، تو همون محیطی که تو هستی، بین همکلاسیات و دوستات و اطرافیان، نابغه نیستی، هوش معمولی داری. چهره ات؟ عادیه. افکارت؟ عادیه. تصمیمات؟ انتخابات؟ شاهکار نکردی هیچوقت، همه آدما تو یه برش هایی از زندگیشون تصمیمای عجیب غریبی میگیرن که اتفاقاً به نفعشونه!! بیبن، چیزی که میخوام بگم اینه: تو خاص نیستی!
اگه تونستی حتی تا 10 سال آینده اینو قبول کنی و با پوست و گوشت و استخونت باورش داشته باشی، تازه میتونی مثل فورست گامپ، بشینی رو نیمکت و با غریبه بخندی و لذت واقعیو ببری از زندگیت!!!!
بدون اینکه منتظر معجزه باشی تو زندگیت! بدون هرگونه خود مهم پنداری احمقانه! بدون همه اون غرورای از نوع مسخره!!!
تازه اون موقع آدمای دیگه رو میبینی و میفهمی که به همون اندازه که عادّی ان، قابل احترام اند!
بیا خاص بودنو کلاً ببوسیم بذاریم کنار! بیا سلبریتی هارو دوست داشته باشیم، از چهره و اخلاقشون خوشمون بیاد، اما نپرستیمشون! عقده سلبریتی شدن رو بریزیم دور، یا رسانه ای که داره همچین چیزاییو القا میکنه!!
***
میدونم، بعضیا یه خصوصیات ویژه دارن. من اینو نفی نمیکنم!! من منظورم اینه که نیایم همه زندگیمونو با بدبختی و مث یه عقده ای(!)، تلاش احمقانه بکنیم که خاص شیم!! یا همه اش خیالپردازی کنیم که آره، من هنوز 20 سالمه، وایسا 25 سالم که شد، تو shazgoozaabad's got talent که فلان استعدادم کشف شد، دیگه معروف و خاص و آدم حسابی میشم و اون موقع است که اون پسره بی شعور که تو کلاس استاد نیلی خیلی زر میزد و فکر میکرد خیلی شاخه، میفهمه که من کی بودم و ...!!!
اصن برای اینکه جای هیچ ابهامی نمونه توجه شمارو به بند زیر جلب میکنم :دی
***
فاک خاص بودن!!
و حتّی! حتّی! حتّی به قول آقامون برد پیت تو فایت کلاب: fuck perfectness