"دختر داری" Vs "پسر داری"
امروز از میدون انقلاب تا آزادیو با امیر پیاده اومدیم ... تو راه یه دختر جلومون میرفت ، یه موتوری از جلو میومد ، مزاحمش شد ... مردمم با چه علاقهای نگاه میکردن... خلاصه موتوری رفت دیدم امیر سرعتشو زیاد کرد رفت رسید به دختره ، ازش معذرت خواست ، به جای اون پسر ، به عنوانه یه پسر ازش معذرت خواست ....
گاهی خجالت میکشم از پسر بودن ...
چه راحت جذب یکنفر میشن پسرا ، چه راحت هم فراموش میکنن یا جایگزین میکنن ، یا مثلا انگار بعضیا به طور موازی چند نفرو دوست دارن !
- نمیدونم رابطهها مسخره شدن یا آدما
مثلا با N تا دختر دوست بودن ، لاس زدن ، حرفای اونجوری زدن خوب آخه اینا که هنر نیست یکم تمرین و زبون میخواد هرکسی میتونه...
-----------------------------------------------
-امروز فهمیدم چیزی که بیشتر از همه منو ناراحتعصبانی میکنه قدر نشناس بودن بقیس ، و این که من یه اشکالی دارم انگار ، اگه به کسی خوبی میکنیم پس نباید انتظار قدر شناس بودنشو داشته باشم وگرنه که دیگه خوبی نیست ، معامله میشه :|
-ما پسرا خیلی خریم ! انقد راحت میشه دلمونو به دست اورد ! چنان رام میشیم که اصن اگه یه دختر ببینیم سرمونو میندازیم پایین ، در این حد یعنی ! چه جوری ؟ با این که هر روز بری سر گوشیت که صبح بخیرشو ببینی ، این که گاهی همچین الکی ها بهت بگه "چشم" :پی
یا مثلا صدات کنه "آقا" ... یا حتا یه دلم تنگ شدهٔ ساده ، بابا ما خیلی قانعیم بخدا :))
واقعاً پسرا باید بلد باشن ، دخترا هم همینجور ، من اسمشو میزارم "دختر داری" "پسر داری" بلد بودنی نیستا ، همه بلدن یجورایی ، اون بروز دادنه مهمه ،
آدما نیاز دارن بدونن دوست داشته میشن!
------------------------------------------------------
آقا انصافا خیلی ظلمه که یسری خوش قیافن و یسری زشت ....
اصن اگه قیافت خوب باشه ، همه دوست دارن ، همهجا کارت راه میافته استادا هواتو دارن ، تی ای ها که دیگه نگو نگو :)) میخوای استخدام شی به راحتی میشی ! بعدشم که ازدواج کلّی گزینه واسه ازدواج داری! حتا خارج رفتن اصن تو بگو انتخابات ریاست جمهوری :| قبول داری تیپ مهمه ؟ خوب این چه عدالتیه آخه ؟ مگه زشتا چه گناهی دارن ؟ :|
خدا ؟ پاسخگو باش
---------------------------------------------------
- بخشیدن شما شاید سختترین کاری بود که تو زندگیم کردم... همین الان یبار دیگه چشمامو بستمو ، خوب فکر کردم
از ته دل بخشیدمتون :) فکر کنم تا الان نبخشیده بودم و اداشو در میاوردم...
---------------------------------------------------
- شوق دارم واسه دانشگاه رفتن ! دوباره ! یعنی مثلا الان که میخوام بخوابم منتظرم که فردا ساعت زنگ بزنه زود بیدار شم قهوه بخورم مسواک بزنم یه آهنگ خوب موقع آماده شدن، تصمیم بگیرم کدوم ادکلنمو بزنم ( بهترین قسمتشه این :)) ) بعدشم تو راه تو ماشین کلی قر بدم با آهنگام :دی مخصوصاً وقتی تو اون ترافیک صبح میبینی همه مردم عصبانی اخمو... بوق بوق... بعد تو تو ماشینت مثلا بندری داری قر میدیو با آهنگ میخونی :)))
---------------------------------------------------
- خیلی ترسناکه که یه زن با همه ی ظرافتشو دخترونگیش میتونه این قدرتو داشته باشه که یه مرد رو با همهٔ مردونگیشو اون سیبیل کلفتش به خاک بزنه ، آدم میترسه دل ببنده .... من که میترسم !
بعضیا خیلی عاقلانه به قضیه نگاه میکنن ، خیلی محتاطانه ، انگار ریاضیه ! اینا اون آدم منطقیا هستن
بعضیا هم میگن که احساسو که نمیشه با منطق قاطی کرد، عشقو که نمیشه مطالعه کرد ، نمیشه که انتخاب کرد ، نمیشه که زمانبندی کرد... اینا همونان که ضربه میخورنو له میشن... اون منطقیا نه این که بد باشنا ، منطقین مثلا منتظری یروز صبح بیاد اینجوری بگه :
"ببین من فکرامو کردم ، ما به هم نمیخوریم"
"ببین من خیلی با خودم کلنجار رفتم اما علاقم بهت یه جوره دیگه بود از اول"
"ببین ... من دیگه اون آدم قبل نیستم"
"ببین یه پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه"
"ببین همیشه فکر میکنم آخرش چی میشیم ما .... "
اوووو ۱۰۰۰ تا جملهٔ دیگه هم میشه ردیف کرد
خلاصه که ...
"ترس"...
--------------------------------------------------
میبینم که امروز کلا تو فاز رابطه و اینا بودم :)) پست بعدیو دربارهٔ تاثیر آهنگهای بندری بر زندگی انسان بحث میکنیم :دی
- ۹۳/۰۲/۰۹