گم نام شماره سیزده - نحسی حسرت احتمالی
پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۲۴ ق.ظ
شنبه - ۹ آبان ۱۳۹۴ - خونه :) واحد ۳۹ تنها.. ساعت ۲:۴۲ صبح
گفتم نوشتنم میاد
گفت خب روزتو تعریف کن
گفتم خب روزمو نمیشه تعریف کرد
+ خندید...
----------------------
اینو مینویسم که یه یادگاری باشه... واسه یه روزی که شاید دلم واسه این روزام تنگ شد...
یا از ته دل حسرتشو خوردم ... و یا شاید حتی لعنت فرستادم یه خودم..
شاید اون روز بیام و اینو بخونم و یادم بیاد حس و حالمو :)
خدایا ... این حال خوشو از ما نگیر.
امیدوارم کار درستو کنم
- ۹۳/۱۱/۰۹