محوطه جریمه
آدم وقتی پای دلش واسته تهش هر چی باشه خودش خواسته
آدم تا نمونه به پای خودش نمیتونه پای کسی واسته
هر کس واسه خودش یه حداقل غروری قائله ینی یه جایی که اول از همه خودش به خودش احترام میذاره واسه بقیه هم یجور خط قرمزه، خط قرمزی که هیچوقت جلوی کسی خودشو از اون خط پایین تر نمیاره !
همونجاییه که آدم پای خودش وایمیسه.
بیاید بهش بگیم مساحتِ قرمز... شاید این خط قرمزایی که دور خود آدمن از دور که نگاهشون کنی به هم وصل بشن و یه مساحتی رو شکل بدن که خود رو احاطه کرده باشه.
این حداقل غرورِ لعنتیو ندارم.
واسه هرکس میتونه یه جوری باشه مهم نیست خط قرمزات چه شکلی رو میسازن واسه هرکی یه شکله.
شاید واسه منم یه جاییه که نمیبینمش
خلاصه زیاد میشه که اجازه میدم خودم یا خیلیای دیگه وارد محوطه ی جریمم بشن..
مثلا" یه رفیق داریم که انقد واسه خودش احترام قائله که هیچوقت عذرخواهی نمیکنه. حتی اگه کاری کرده باشه که کاملا مقصر باشه. فرض کن باهاش یه قرار مهم داری که چند ساعت دیر میاد واقعا اگه نشناسیش وقتی میبینی حتی عذرخواهی نمیکنه میخوای خودتو پاره کنی! اما اگه بشناسیش میدونی که احترامی که واسه خودش قائله انقدر بالاست که انگار عذرخواهی براش به منزله ی کندنِ یه تیکه از روحشه ...
یکی دیگه هست که سرش بره قولش نمیره. قولش همین حرفشه... حرف راست که میگن قسم نداره.
هممون شده حرف زده باشیم و زیرش زده باشیم... قول شکونده باشیم... یکی هست که خط قرمزش شامل حرفش میشه ینی هر حرفی رو نمیزنه اگه هم بزنه مردونه پاش وایمیسه.
یکی هست اینجوری مقید و یکی دیگه مثلاً یه دلال یا یه کارمند چاپلوس که با دروغ یا چربزبونی بالا میره. ولی الان بحث من این نیست که چرا دنیا اینجوریه و فلان... بحثم بیشتر خودمم!
حاجی!
ماها خیلی کمتر از چیزی که باید؛ خودمونو دوست داریم.
شاید وقتشه یکم سخت شم؟!
- ۹۴/۰۶/۲۳