آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

کونگفو پاندا به مرخصی میرود

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ب.ظ

امروز رو به خودم مرخصی دادم.

از اون روزا بود که گفتم کارام تا فردا هم میتونن صبر کنن !

کار رو درس رو تعطیل کردم ... به گوشه کنار های شهر سرک کشیدم و آدمای صمیمی و قدیمی رو دیدم.  

تاحالا تو اتوبان یادگار امام ماشینو زدی کنار آلبوم چارتار رو پخش کنی و ۱ ساعت بخوابی ؟ خوابت ببره ها ! بعد بیدار شی ببینی رو صندلی کناری یه بطری آب پرتقاله که کسی که دوسش داری برات گذاشته که سرماخوردگی خفیفت زود تر خوب شه.

امروز با هم آب میوه هارو میگرفتیم و میکس میکردیم ... 


بعد اومدم دانشگاه کلا از وقتی که مجوز تردد شبانه تو دانشگاه دارم خیلی اوضام بهتر شده. میام اینجا معمولا هم همیشه آدمایی هستن که دارن کار میکنن. فهمیدم چقدر دانشجو های دکتری رو دوست دارم ! خیلی آدم حسابین ! ینی همیشه برام سوال بود که ارزشش رو داره آدم درآمد داشتنِ جدیشو بخواد ۷-۸ سال عقب بندازه که مدرک دکتری بگیره ؟ اینارو که میبینم واقعا میبینم خیلی باشخصیتن. و هیچکدوشونم پشیمون نیستن از این که دارن وقتشونو صرف تحصیل میکنن. ینی اساسا چیزایی هست که از پول و اینا ارضا کننده تره.

امروز یه عزیزی میگفت : بهترین کارو توی بهترین سن میکنید! همینجوری ادامه بدید.

اومدم دانشگاه و یه لیوان چایی سبز درست کردم و تصمیم گرفتم عکسی رو که خیلی وقته میخوام بگیرم, بگیرم.

 این عکسو که گرفتم اصلا انگار یه آیتم از لیست کارای بلند مدتم خط خورد ! عکس توی اینستاگرامم هم هست 



بعدشم یکم آهنگای کلاسیک (خوبه گاهی از بندری گوش دادن در بیایم :دی )  و بلاگ گردی و الانم که از پنجره ی باز داره بوی نم بارون میاد.

قبل از این که این پست رو شروع کنم شاید یک ساعت داشتم فکر میکردم چجوری حرفایی که میخوام بگمو بگم ! 

به نتیجه ای نرسیدم تصمیم گرفتم روزمو تعریف کنم. تا ببینیم چی میشه... خب اممم...

نه که حرف خاصی باشه اتفاقا خیلی سادس... ولی از اون ساده ها که باید بری و کلی وقت خودتو پاره کنی تا بهش برسی.

میدونی مثل چی ؟ مثل کونگفو پاندا !

دقیقا اون آخر که خودشو کشت و به زمین و زمان متوصل شد که بتونه جنگجوی اژدها بشه (!) وقتی اون طوماره رو باز کرد دید هیچی توش نیست... بلکه یجور آینس که خودشو توش دید.

 میبینی ؟! نمیتونم توضیح بدم... شاید این شعر بتونه :


تو آنی !

خود تو جان جهانی

گر نهانی و عیانی

تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطه عشقی

تو خود اسرار نهانی

تو خود باغ بهشتی

تو به خود آمده از فلسفه چون و چرایی

به تو سوگند

که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی

نه که جزنی

نه که چون آب در اندام سبونی

"تو خود اویی به خود آی"


آره دیگه... کلا ساده بگیرید :دی

خیلی ساده تر از این حرفا میشه جنگجوی اژدها شد. کافیه اینبار خودتو متفاوت تر از همیشه توی آینه ببینی.



  • آقای مربّع

نظرات (۱۴)

دانشجوهای دکتری گاهی خیلی مغرورن ولی اغلبشون ادمای پخته و با شخصیتی هستن...
تا حالا شده سر کلاس با چشم باز بخوابی؟! خیلی لذت بخشه :دی

عکس هم خیلی خوبه :))
و ایضا شعر...
پاسخ:
البته که شعر از من نیستا !
نه اتفاقا اینا خیلی گوگولین :))
  • شملیــا ●○●
  • پست دل چسبی بود
    خوشمان آمد :)
    پاسخ:
    لطف دارید... مرسی :)
    آدمای متواضع و‌کلا همه اونایی که ما حس‌میکنیم‌خیلی خوب‌ن‌به ی معنی از زندگی‌رسیدن که اون آدم های مغرور هنووووز‌ نرسیدن و شایدم هیچ وقت نرسن!
    عکس جالبیه!:)
    شعر هم‌زیبا!:)
    پاسخ:
    خیلی خیلی مرسی و اینا :)
  • فروردین دخت
  •  شما رو هم باید آقای دکتر صدا کنیم؟!...
    پاسخ:
    نه واقعا ‌:‌‌ )
  • مادموازل ساراh
  • این یه روز هایی که ادم  به خودش مرخصی میده فوق العاده ن...
    پاسخ:
    به راستی که چنین است :دی
    به وب منم سر بزنید
  • روشنا ی صبح
  • یعنیا از این مدل مرخصی های یکهویی ام آرزوست!
    +
    تصویر عالی :)
    پاسخ:
    دست خودتونه ! گاهی همه چیزو pause کنید و بزنید بیرون ! 
    زنگ بزنید به دوستای جدید و قدیمی...
    :) از این حرفا خلاصه

    اکانت اینستاگرام تون خیلی سخته،یا مدل نوشتنش ی‌جوریه که من نمیفهمم!! به هر حال متاسفانه نتونستم بیابم تان!!!
    پاسخ:
    :)) ببینید ro0zkhosh  اولی او(o) هست دومی صفر (0) 
    روزخوش میشه که جای دومین اوُ صفره
    هرچقدر پیش خودم فکر میکنم نمیتونم پشت سرهم 7-8 سال درس بخونم، حتما باید یه وقفه یک ساله بینش باشه..
    خوش بحال خودمان که علممان و تحصیلمان، محافظت شد..
    پاسخ:
    آخه قرار نیست که اگه آدم درس میخونه دیگه هیچکاری نکنه که ! البته اتتفاقا این وقفه ای که میگید لازمه درواقع به نظر من دوسال
  • نیمه سیب سقراطی
  • + دکتری ؟؟؟ باید خیلی سخت باشه ! هر چند اگه عاشق رشته ت باشی برات شیرین میشه با تموم سختی هاش و شب بیداری هاش و چاس سبز خوردناش :)
    + من کلی از این کارای نکرده لیست کردم !
    کاش یه مرخصی درست و حسابی به خودم بدم واسه رفع و رجوع این کارای روی هم تلمبار شده :|
    پاسخ:
    من لیستِ این هفتم اینه : 
    املت ذغالی بالای کوه
    کاخ گلستان
    گذارندن یک شب تا صبح بالای کوه + چای آتیشی

    بیا همین هفته شروع کن شما هم :دی

    ما بیشتر عاشق چایی سبزیم :)) الانم اومدم دانشگاه درست کردم

    قشنگ بود :)
    پاسخ:
    ;) به به
    چارتار که اصلا حرف نداره ...

    عکس ِ با مزه ای شده .
  • نیمه سیب سقراطی
  • اوه چه لیستی هوس انگیزناکی !
    اهل دل هم که هستین ... چای دغالی و کوه ووو ؛)
    پاسخ:
    :)) تا جایی که بتونم سعی میکنم باشم... اگه این درسا بذارن !
    ینی بای دیفالت نیستم اما تلاش میکنم باشم
  • بانو ف تک نقطه
  • جمله آخر چقد خوبه :) 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی