آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

از این تابلو سبزای تو خیابون

چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۹ ق.ظ

ساعت 7 عصر بود. عجب بارون به موقع ای اومده بود

با دوستم رفتیم غذا خوردیم .

میگفت دوست نداره کارمند شه میگفت دوست دارم یه روز باشه اصن هیچی کار نکنم یه روز باشه 20 ساعت کار کنم.

میگفت نظم و discipline این نیست که هر روز مثلا 7 صبح بیدار باشی و بری سر کار. نظم اینه که اگه میگی فردا 7 صبح اونجام؛ بدون تاخیر اونجا باشی. میگفت من اینو میخوام.

نزدیکای دانشگاه بودیم؛ رسوندمش.

داشتم میرفتم سمت خونه

خیلی ترافیک بود 

حوصله ترافیک نداشتم

یه تابلو دیدم نوشته اصفهان فلش زده از این سمت

سر ماشینو کج کردم 

زدم به جاده

الان خونم

یه لیوان چایی با خانواده

وقت خوابه : )


  • آقای مربّع

نظرات (۲۸)

  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۷:۰۳
  • نگار :)
    • چقد جالب یهو تصمیم گرفتین و زدین به جاده.. :))
    خیلیا بدون تصمیم و برنامه ی قبلی کاری نمیکنن!
    پاسخ:
    راستش خیلی حس خوبی بود :)
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۷
  • الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    • جالب بود یکم
    پاسخ:
    ممنون خیلی
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۳
  • فروردین دخت
    • خیلی یه هویی تصمیم گرفتین...!!! ولی خوبه این جور تصمیما...ادم دلشو میزنه به دریا....البته بعضی مواقع...
    پاسخ:
    یهویی یهویی :))
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۶
  • نرگس جوان
    • اصالتا اصفهانی هستین؟
    پاسخ:
    نه شیرازیم :دی کاکو
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۳
  • Haa Med
    • نظم خیلی خوبه.
    آدم خیلی منظمی هستم.
    پاسخ:
    من نیستم :/
    نمیدونم حتی که میخوام باشم یا نه
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۹
  • یک آشنا
    • تعریفیش از نظم رو دوست داشتم
    به نظرم درسته
    راستی کارمند شدن اصلا خوب نیست ، مثل بردگی میمونه
    +کنار خانواده خوش بگذره
    پاسخ:
    کارمندی یه آرامش خاطر خاصی داره عوضش نه؟
    ممنون :)
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۰
  • saied davoodi
    • رفتی اصفهون دادا؟
    دمت گرم بخاطر حرکت انتحاری.
    پاسخ:
    اصفهونس نصفی جهونس
    مرسی :))
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۰:۳۶
  • gandom baanoo
    • :))
    تو تمام چهار سال دانشجوییم فقط یه بار صبح تصمیم گرفتم برم خونه و عصر خونه بودم... باقی اون مدت حداقل از یه هفته قبلش برنامه میریختم... :)
    پاسخ:
    دیگه از مزایای پسر بودنه :))
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۱:۳۷
  • اسپریچو ツ
    • هوووووم
    طعنه عجیبی توی داستان بووود

    :دی
    پاسخ:
    از تین طعنه سبزای تو خیابون :دی
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۵
  • 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
    • برادر منم از این حرکات یهویی زیاد میزنه :)
    :)
    پاسخ:
    بگو بیاد بریم شمال :))
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۶
  • پلاک هفت
    • از این جور اخلاقا که اخلاق باحال بهش میگم خیلی خوشم میاد، یه آن تصمیم، یه آن حرکت..^_^
    پاسخ:
    خدا بده برکت :)) قافیش میخورد
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۴:۱۸
  • ویرگول
    • خونه تون اصفهانه یعنی؟
    پاسخ:
    بله موقتا اصفهانیم
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۴:۳۴
  • هیده ...
    • اصلا این مسافرت های یهویی از کلی سفر برنامه ریزی شده لذتش بیشتره .
    پاسخ:
    دقیییقا رفیق
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۲۱:۰۹
  • تک مُدی
    • آخ این خونه رفتنای یهویی...لذتشو یه دانشجو حس میکنه فقط
    پاسخ:
    سلطان غم دانشجو :دی
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۶
  • زینب :)
    • اگرماشین داشتم همیشه فرمون و مسیرم کج میشد به سمت راه هایی که دلم اونجا باشه :)
    پاسخ:
    مثلا؟
  • ۱۱ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۹
  • نفس نقره ای
    • واسه ١٠٠٠ کیلومتر نمی ارزه دیگه :|
    پاسخ:
    :)) آره
    کلا گاهی باید از جا کند
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۷
  • فاطمه جلالی
    • یهویی رفتن به جـــاده یعنی خیلی چیزا :)

    حسِ خیلی خوبی به آدم میده :)

    + عکسآتون تو اینستاگرامتون عــآلیِ :)
    پاسخ:
    یهو رفتن همانا و تو راه با یه ماشین دیگه دوست شدن همانا :)) همش از هم سبقت میگرفتیم به هم راه میدادیم.
    اونم مث من تنها بود تو جاده! 
    خیلی ممنون !
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۵
  • خانم انار
    • و منی که دارم اصفهان و پشتِ سر می زارم:| 

    هعی... تابلوهای سبزی که روش نوشته اصفهان و روش یه خط کشیده...
    پاسخ:
    معلومه که تو اتوبوسی :)) کجا به سلامتی ؟
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۶
  • زهرا
    • چ تصمیم یهویی باحالی!:دی
    شیراز خوش بگذره;-) 
    پاسخ:
    اومدم اصفهان راستش :دی شیراز رو یا هفته دیگه میرم یا بهمن
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۴:۳۸
  • رفیعه رجعتی
    • اوووووف انقد ازین ادما خوشم میاد ک یوهو تصمیم میگیرن!!
    ما بدون اغراق،قریب ب شیش ماه بود داشدیم تصمیم میگرفدیم بریم بندر یا نع:|
    پاسخ:
    :)) لطف دارید
    اتفاقا فکر نکردن آسون تر از فکر کردنه!
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۶:۲۵
  • مهراد فروتن
    • خیلی وقت ها من هم بی مقدمه تصمیم گرفتم 
    و البته اکثر اوقات این تصمیم های بی مقدمه خیلی بهنر بوده حداقل برای من.
    پاسخ:
    آره واسه منم! آدم باید گاخی واسه خودش باشه فقط
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۷
  • آوو کادو
    • چه حرکتِ باحالی :-)
    پاسخ:
    مرسی مرد :)
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۰:۰۰
  • روانشناس روانی
    • ظاهرن آدم ریسک پذیری هستی:)
    پاسخ:
    نمیدونم...
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۰:۴۵
  • دکتر میم
    • به به
    پاسخ:
    چه چه :))
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۳
  • یه هاتف
    • اولا سلام و بعد ...
    تشکر ویژه از شما بابت نظر
    بخش تصمیم دونی تون هم خوبه افرین ایده خوبی بود 
    و اینکه باز هم تشریف بیارید
    پاسخ:
    سلام. ممنون و چشم :)
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۵
  • gandom baanoo
    • به من گفتین هم شهری؟؟؟؟ :)
    عار یو فرام شیراز؟!! :)
    پاسخ:
    یس آی ام :)) ولی اونجا ساکن نیستم
  • ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۸
  • Mr. Moradi
    • رفتین اصفهان!!!! 
    عجب اراده ای!!! ماشاالله...:)))
    پاسخ:
    اراده نبود بیشتر کله شقی بود :)) ممنون
  • ۱۳ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۶
  • gandom baanoo
    • عهههههه چه خووووب :)
    پس سلاااام همشهری :)
    پاسخ:
    سلا...م :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم