جمعه - ۲۸ خرداد ۱۳۹۵
شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۲۹ ب.ظ
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور | کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور | |
این دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن | وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور |
خونمون خونه شد :)
مقالم ریلیز شد :)
امتحانها تا اینجا با موفقیت داده شد :)
روابطم با پگاه خوب شد :)
درد کمرم خوب شد :)
و همهچیز بهتر از قبل شد ..
هنوز اثرات تلفات دیده میشه :)) وقتشه که سازندگی رو شروع کنم اما مشکل اینجاست که نمیدونم چرا یه بخشی از من هست که نمیخواد شروع کنه انگار.
همون بخشی که وقتی خودشو با دوستاش مقایسه میکنه درد میکشه.
اینو سه شب پیش فهمیدم. وقتی که دیدم من میدونم خوب شدن چجوریه ولی نمیخوام خوب شم!!
چرا؟
چرا یهنفر نباید بخواد خوب شه؟
- ۹۴/۱۲/۰۱