دوشنبه - ۷ تیر ۱۳۹۵ - بامداد - و اما بالاخره نقطهی عطف!
و بالخره همین الان فهمیدم که امشب شبیه که زمین و آسمون به هم وصل میشن..
همونجایی که دره به قله تبدیل میشه!
من تونستم! من انجامش دادم... وای پسر!
حس میکنم تو زندگی یه مرحله رفتم جلو...
من تونستم :)
واقعا.. فصلِ جدیدی از زندگیم شروع شد.. حالِ الانمو فقط میخواستم ثبت کنم :)
عکسی که یه ساعت پیش گرفتم .. اونموقع نمیدونستم امشب چه شبیه..
۷ تیر ۹۵... نقطهی عطف بزرگترین درهای که تاحالا داشتم.. هیجان نیست... I just Know IT
تبریک : )
راستی شبِ قدر هم هست..
: ) نقطهی عطف.. فکر کنم روزای تاریک رسما تموم شدن... فقط حسش میکنم.
امیدوارم همونقدر که به حسم مطمئنم حقیقت داشته باشه... حسه فقط حس
اگه چیزایی که درباره شبِ قدر میگن درست بشه.. چه شبیه! چه سالی بشه..
سالهاست انقدر واسه خودم از درووووووووووووون خوشحال نبودم.
مفصله که این حس از کجا پیداش شد... فقط میخواستم به یکی بگم..
امشب...۷تیر...شب قدر... شب عطف.
عطف تو ریاضی جاییه که مشتق و حتی مشتقِ مشتقِ یه تابع هیجانانگیز میشه..
جاییه که یه تابع نزولی میتونه به یه تابع صعودی تبدیل شه یا یه صعودی که همیشه صعود بوده به اوجِ خودش برسه.. اونجاس که میفهما خیلی وقته در حالِ صعودی و نمیفهمیدی..
مثلِ..
جایی که یه دره به یه قله وصل میشه..!
کی میدونه آخرِ دره و اولِ قله کجاس؟ یه حسه.. یه جایی اون وسطاس :)
- ۹۵/۰۲/۰۱