یکشنبه - ۳۰ خرداد ۱۳۹۵- شب - روز دومِِ حال خوبیِ روزخوش!
و خبر خوب پشت خبر خوب!
از دکتری که مدارک و عکسای پزشکیم دستشه تماس گرفتن.
گفتن کمرت سالمه :) هیچیت نیست!
واااااااااای
چقد همه چیز خوبه چقدددددددددد اوضا داره درست میشه.
فقط دارم انگیزه میگیرم واسه تلاش بیشتر.
بهترین خبر زندگیم بود... چه خبری بهتر از سلامتی؟
از صبح که زود بیدار شدم، آره تونستم زود بیدار شم! تونستم چون دیشب واقعا به عمل با لبخند خوابم برد.
تونستم چون امید داشتم هدف داشتم حالم خوب بود... خونه داشتم آسایش داشتم...
از همون صبح عجب صبحونهی مشتیای واسه خودم درست کردم ...
بعدش خونه یکم برقکاری داشت اونارو انجام دادم و رفتم کتابخونه.
تا غروب مواد شام که چع عرض کنم کنسرو گرفتم اومدم خونه. دوتا دوستام از قبل اینجا بودن خواب بدون... غذا درست کردم و اونا رفتن گردش..
ادامه دادم درسو... وسطش زنگ زدن و گفتن آقا شما سالمی :))
+ یه لامپ اضافه کردم به خونه... پرنورِ پرنور شده اینجا... نور خیلی مهمه :) دل آدمو حال میاره..
فردا پایانترم دارم. بعدشم باید دوروز حسابی برنامهنویسی کنم..
حالم خوبه :) خوبتر از دیروز... خوب تر از چندماه گذشته.
- ۹۵/۰۲/۰۱