یکشنبه - ۲۳ آبان ۱۳۹۵ - دهِ شب!
يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۱۰ ب.ظ
اشتباه من اینه که کم مینویسم
که کم واسه خودم وقت میذارم. همه ازم ناراحتن که چرا نیستی؟ کجایی؟ نه درست حسابی کسیو میبینم و نه درست حسابی به کاریم میرسم.
همش تو جابجاییم.. انقدر وقتم با درس و مقاله و شرکت و برنامه نویسی و عکاسی و ورزش پر شده که به هیچ کاریم نمیرسم.
همش به هرکدوم از اینا یه نوک میزنم. وقتی میشینم به اهدافم فکر میکنم میبینم عملم جور دیگس.
گاهی فکر میکنم چرا ما تو هیچی -خیلی خوب- نیستیم؟
به نظرم باید ببینیم بیشتر وقتمونو صرف چی میکنیم؟ همون هدفه. هدف تو ناخودآگاهه. تو ناخودآگاهتو میسازی و اون خودش هدفتو میذاره تو کاسَت.
تغییر اینجوری رخ میده که تو بتونی اول خودتو خوب بشناسی و با ناخودآگاهت رفیق باشی. چون اونه که خودِ واقعیته، تو در بهترین حالت فقط یه نقابی!
اینجوری نیست که بشینی فکر کنی بگی خب من اینو میخوام اونو میخوام اینو نمیخوام بعد دلت خوش باشه که الان خودتو پیدا کردی..
ناخودآگاه موجود جالبیه! انگار ماها دوتا هستیم یکی اینی که فک میکنیم هستیم و یکی هم ناخودآگاه.
یادمه نوروز امسال بود خیلی درگیر کشفِ خودِ ناخودآگاهم شده بودم.. دربارش میخوندم باهاش حرف میزدم. زیاااااد وقت صرف خودم میکردم... ولی الان این روزا شدم کسی که تنها چیزی که نداره وقته. انقد خودمو شناختم که بدونم روزی دو ساعتم باید واسه خودم باشه ..
نمیدونی چه کیفی داره صبحا زود بیدار شی قبل طلوع خورشید دو ساعت فقط با خودت باشی ینی بخونی و بنویسی .. عکس ببینی فیلم ببینی.. قدم بزنی.. تصمیم بگیری خودتو واسه 22 ساعت آینده آماده کنی.
اگه بخوام فقط یه توصیه به کسی از جمله خودم بکنم، داشتنِ همین دوساعتس.
امروز بود که فهمیدم چقدر دارم اشتباه میکنم که طبق اولویتام پیش نمیرم. فهمیدم اگه بخوام اولویتای واقعیمو بفهمم کافیه به عملم نگاه کنم..
مثل یه فیلم خودمو نگاه کردم و اولویتای واقعیمو فهمیدم! وقتی اولویت واقعیاتو بفهمی دیگه اون حس بده رو نداری که توی مسیرت نیستی.
آره همینقد جبری! هممممه آدما تو مسیر درست هستن چون اگه غیر از این بود، مسیرشون این نبود.
سر هرکیو بتونی شیره بمالی سر ناخودآگاهتو نمیتونی!
جرئت کنید واقعی باشید!
اسم عکس رو گذاشتیم: زلالِ پاییز :)
- ۹۵/۰۸/۲۳