یکشنبه - ۳۰ آبان ۱۳۹۵- در خراب کردن امپراطوریات حال کن!
من فهمیدم واسه رسیدن به حس رضایت فقط یک راه دارم و در مقابل واسه رسیدن به حس آشفتگی شاید صدهاراه.
این ینی حماقت. قوانین بازی رو باید واسه برنده شدن طراحی کرد. بعد از دو روز که نشستم فکر کردم مهمترین ارزشهای من تو زندگی چیا هستن، فکر میکردم کار تمومه حالا کافیه طبق این ارزشهام زندگی کنم تا برنده شم. ولی یه سوالی مطرح میشه اونم اینه که چه اتفاقی باید بیفته تا احساس کنی یکی از ارزشهایی که واسه خودت داری برآورده شه؟
اینجاست که من گند زدم. انقدر استانداردهای خودمو سخت گرفتم که بردن توی این بازی تقریبا غیر ممکن به نظر میاد.
اینجاس که شاعر میگه شل کن. به هرچیزی به اندازهی خودش بها بده و انعطاف پذیر باش. ینی وقتی اولویتهات ایجاب میکن باید قید یه سری کارا و چیزهای هرچند گرانقیمت رو بزنی، حالا کافیه اون چیزا جزوی از شرایط سفت و سخت تو واسه پایبندی به ارزشهات و حس لذت باشن، اتفاقی که میفته اینه که بین دوراهی گیر میکنی، یا باید به اولویتهات برسی یا باید شور و نشاط زندگیتو داشته باشی.
جالبه که طراحِ همهی اینا خودمون هستیم. و قوانین بازی رو باید واسه برنده شدن طراحی کرد.
اشتباه نشه بالا بودن استاندارد ها اتفاقا تشویق میشه ولی انعطاف چیزیه که پیشنیاز همه چیزه.
گاهی یه امپراطوری میسازی ولی لازمه که فداش کنی چون مسیر پرداختن به اولویت ها جور دیگهای هست (اینه که دست تو نیست) و همین لذتی که از این فدا کردنه بتونی ببری، این ینی انعطاف! (اینه که دست خودته).
راستی این ارزشهای من:
اعتماد بنفس درونی و بیرونی - اراده و پشتکار |
شور و وجد و نشاط / شادی |
سلامتی |
محبوبیت و توی جمع و اجتماع بودن |
شرافت / شکرگزاری و قدردانی/کمک به همنوع |
رشد |
الگو و انگیزه بودن / شناختهشده بودن / اثرگذاری بتونم تغییر ایجاد کنم |
آزادی / پول / استقلال/هیجان و تجربه / تفریح |
شهوت و passion |
- ۹۵/۰۸/۳۰