بیپرواتر
واقعا آدم شرمنده میشه میبینه انقد بعضیا لطف دارن!
ایشالا لایق باشم.
بعدا میگم این پاک کردنیکه در نهایت به تغییر اسم منجر شد از کجا میاد.
بطور خلاصه گاهی برمیگردی میبینی جایی که وایسادی رو دوست نداری. دو حالت داره: یا آماده تغییری که اونوخ حسابی جاتو عوض میکنی.. بهتر میکنی.
یا نیستی.. آماده نیستی و میخوای زمان بگذره بلکه درس شه. من از این حالت متنفرم که زمان بخواد اوضارو بهبود بده.
خلاصه تر بگم... سال شیشمیه که مستقل زندگی میکنم و درحال کشف دنیام..
هر سالش یه ماجرا بوده هرسالش یه ضعف زمنیم زده و برطفش کردم در نهایت.
الان با قطعیت میگم مستقلتر از همیشم و خیلی خیلی خیلی نزدیکم به یه سری چیزا.
الان جاییم که خودمو خیلی دوست دارم! نه تنها بخشیدم بلکه خیلی دوست دارم... !
ولی راضی نیستم و حتی عصبانیم. ولی واسه اولین بار تو این شیش سال دارم حس میکنم که اون خود درونیمو میتونم در آغوش بکشم... و این واسه من چیز جدیدیه.
-----------------
دنبال اسمم.
شاید با همون ادامه بدم شاید یه چیز جدید.
امروز تقریبا همه چیزو نو کردم. از وسایل و تجهیزات کوهنوردی و قهوه بگیر تا شستن خونه و برق انداختن حموم دسشویی و آشپزخونه و خرید اساسی و پر کردن یخچال و یکی دوتا ایمیل و قرار کاری و....
و تصمیمای جدید... که نه ، عزم جدید برای عملی کردن تصمیمای قدیمی.
از این ببعد بیپروا تر میتونم بنویسم.
- ۹۶/۰۷/۲۳