تو هم میدونی
همونجور که کاملا انتظارشو داشتم ترس و سیاهی اومده سراعم امشب و فقط هم امشبه.
میدونم واسه چیه میدونم که چیکار کردم که همچین چیزی رو نتیجه داده.
مینویسم که یادم بمونه که هیچچیز هیییچ چیز ارزششو نداره که آدم بخواد خودشو به زانو در بیاره.
کمکم ترسام دارن شروع میشن کمکم جلسات سالانهی بچههارو دارم میبینم که هز سال واسشون کمیته تشکیل میشه که آیا نگهشون دارن یا نه... چقد ترسناکه پسر نه؟
زمستون ساحل شرقیِ آمریکا شوخی نیست. توی فیلمه هم میگفت نه؟ Winter is Comming!
یهو روزا کوتاه میشه و یهو چندروز میتونه پشتسر هم برف و بارون باشه. پاییز و زمستونم حال خودشونو دارن چون درست درون تورو منعکس میکنن.
پاییز واسه یه آدم خوشحال قشنگترین فصله و واسه یکی که بگامگاس بدترین!
نمیدونم چقدر واسه این زمستون آمادم حاجی خیلیم میترسم. هرکی میگه نمیترسم دروغ میگه همه آدما میترسن و منم یکیشون.
اومدم تو کافه نشستم و فقط دلم میخواد چندنفر بیدار باشن یکم حرف بزنم. تلگراممو باز میکنم و ...
هیچکس نیست!
فک کن حتی هیشکی بیدار نیست از دوستام (تو ایران) انگار یدفه میفهمی تنهایی!
میفهمی کل زندگیت مسئولیتش با خودته. میفهمی الان اگه از این پله پرت شی پایین هیچکس نیست ینی خب وقتی تهران تنها بودمم هیچکس نبود اما اینجا هییییییییییییییییییچکس نیس!
اگه درساتو تو ایران برینی خب چیزی نمیشه میشه؟ اینجا چی؟ حتی یه درست نباید نمرش کم شه و تو تنهایی!
--------------------------------------------
ینی امشب عجیب دلم خالی شده.
خیلی باید بیشتر از اینا مواظب باشم ینی واقعا گاهی یه سیلی آدمو به خودش میاره و من خوششانسانه دیگه میتونم بدون سیلی هم به خودم بیام.
یهکار خوب اینه که از خودم بپرسم باشه، طبعیه که بترسی ولی دقیقا از چیا؟
ینی جز این کمیتهی هرسالهی دانشگاه آیا چیز دیگهای هست؟
میترسم از این که حالا که هیچکی حواسش بهم نیست خودم نتونم مواظب خودم باشم. جدی یه لحظه بهش فکر کن تاحالا فقط خودت و خودت بودی؟ اگه آره یادت بیاد به اولینباری که باورش کردی..!
بدبختی اینه که قبح همهچی هم واسم ریخته.
ولی خودم تا الان نمیدونستم هنوزم بعد از اینجا اومدن دغدغهی اولم درسمه!! شت!
جالبه که وقتی ایران بودم حتی چیزایی مثل ورزش یا شناختآدما یا حتی دختربازی دغدغه بودن واسم ولی الان وقتی به خودم رجوع میکنم هیچکدوم از اینا واسم مهم نیست دیگه!
حقیقتا باید بگم امشب خوشحالم که شروع کردم به اینجا نوشتن چون همین نوشتن یبار دیگه باعث شد فکر کنم و بتونم خودمو بشناسم. و سورپراییز!من کاملا فکر میکردم بعد از اینجا اومدن دقیقا برعکس باشه ینی اتفاقا شروع کنم به کارای دیگه بخصوص به جوونی کردن و اینا ولی... !!!!!
-----------------------
چند وقت یبار کارای -خوب- خودتو مرور میکنی؟
بهشتِ من وقتیه که از خودم راضی باشم.
من خوب میدونم چجوری باشم که از خودم راضی باشم
تو هم میدونی، مگه نه ; )
- ۹۷/۰۸/۰۷