آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

دو‌ و نیم

سه شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۱۷ ق.ظ

تو کمتر از دو و نیم ماه ۱۱ کیلو کم شدم!

۳-۴ بار در هفته میرم باشگاه و واقعا از لحظه‌لحظش لذت میبرم. هم حسابی حالم خوب میشه هم تفریحه و هم بالاخره دیگه از شر اضافه‌وزن دارم راحت میشم. قطعا وقتی ورزش میکنی به طور اتوماتیک خواب،‌ غذا،‌ حتی درس‌خوندن و خلااقیتت هم بهتر میشه. حالت خوب میشه انگار با همه گرم میگیری و کلی انرژی میتونی بدی به آدمای اطرافت.


خیابونِ جلوی باشگاه امروز صب:



اوضاعِ ریسرچ خیلی خوب پیش میره امشب تا ۱۱:۱۵ شب موندم آزمایشگاه ولی عوضش کارم انجام شد. خوبیش اینه که سرپرست‌ها میبینن که خوب داریم کار میکنیم و قدر میدونن.

امشب آخر شب تو دانشکده دوتا روس و یه چینی و ۵تا ایرانی بودن که کار میکردن. واقعا ایرانیا کارشون درسته البته خودمو نمیگم. من اگه زیاد کار میکنم چون بکگراند لازمو ندارم واسه همین باید بیشتر از بقیه کار کنم ولی بقیه ایرانیا واقعا کارشون درسته. همخونم امروز یه ارایه داشت درباره یه پروژه‌ی هشت ماهه که داشت واسه بقیه پرزنت میکرد. ینی لقبِ دکتر واقعا برازندشه.


آدم الکی دکتر نمیشه :)) باید خون و عرق و اشک ریخت واسش. اینجا همه کار میکنن ینی واقعا کار میکنن. باورت نمیشه چقد زندگیا سادس واقعا ارزشِ اول اینجا کاره،‌حرفس. اگه کسی تو کارش خوبه احترام براش قایلن. هر روز از کنار دانشگاه‌های خفن مثل هاروارد و ام‌ای‌تی(نه دقیقا از جلوش) میگذرم یا از جلوی بیمارستانای مطرح دنیا جرا‌ح‌ها و پزشکارو میبینم که پیاده میرن سرکار با یه لیوان قهوه یا یه لقمه‌ی کوچیک. خیلی ماشین تو خیابون نیست با این که خیلی سرد شده مردم ترجیح میدن راه برن یا با دوچرخه برن. اگه تو خیابون به یکی لبخند بزنی تو دلش نمیگه این طرف کم داره همه انگار یه فاز خوبی دارن ولی شک نکنید که از نظر تفریحات و سطح زندگی(اشرافی گری) یا خونه‌های ان‌چنانی ایران بهتره. از نظر آب‌وهوا یا هرچیزی.. 

خیلی وقتا فکر میکنم همین بچه‌هایی که ایرانین و جزو سخت‌کوش‌ترین‌هان اگه میموندن چقد میتونستن کشورو بسازن...


دانشگاه و باشگاه

میخوام این ۵سال تمام استفاده‌ی ممکن‌رو از این دوتا ببرم.

یه دوچرخه‌ی حرفه‌ای هم گیرم اومده! با این که حسابی داره سرد میشه و دما میره زیر صفر ولی یه عالمه برنامه دارم واسش.


دیشب با یه آدم کاملا موفق و از هرنظر کاملِ ۶۰ ساله صحبت میکردم. میخواستم ازش بپرسم که من دیگه جوونیم برنمیگرده و چجوری میتونم مطمئن باشم که در حال حروم‌کردنش نیستم درحالی که همش پشت میز قراره باشم واسه دکتری؟ هم‌سنای من شاید توی بار و دیســکو هستن یا در حال دخ.تر.ب.ا.ز.ی و مهمونی بازی. باورت نمیشه همین هفته پیش شب هالووین ماهایی که توی آمریکاییم تا ۲ صب فاکینگ ۲ صب تو آزمایشگاه بودیم و هرچی اینستاگرامو چک میکردم مردم درحال هالویین پارتی توی ایران بودن :)) خنده‌دار نیست؟


خلاصه حرفامو بهش گفتم و جوابای قشنگی بهم داد. بخشیش‌رو ترجیح میدم نگم چون تا همین الانشم این پسته یکم حالتِ تعریف از خود پیدا کرده و شاید اصلا رمز‌دار منتشرش کنم. متنفرم از آدمایی که زیادی خودشونو تحویل میگیرن واقعا نمیخوام جزوشون باشم .... انصافا هم نیستم.


ولی اصل حرفِ طرف این بود که ببین من الان ۶۰ سالمه و هنوز دارم لذت میبرم. انگار توی جوونا یه فکر احمقانه‌ای هست که باید تا ۳۰ سالگی زندگیو بسته باشن و تمام. دنیای مدرن اینجوری نیست... بعدشم کی گفته که توی ۶۰ سالگی نمیشه از زندگی لذت برد؟ چه بهتر که فقط حواست به سلامتیت باشه مثلا چیزای مزخرفی مثلا سیگار یا نوشابه که با یکم فکر میشه فهمید جز یه بیزینس واسه خیلیا چیزی نیست رو میشه گذاشت کنار. انگار آدما همیشه به فکر ۳۰سالگیشون هستن ولی هیشکی به فکر ۶۰ سالگیش نیست... چرا؟

از طرف دیگه خودم که با خودم فکر میکنم اگه الان اینجا پشت میز نبودم دوست داشتم ۲۴سالگیم چجور بگذره جوابی واسش پیدا نمیکنم. شاید اگه بچه پولدار بودم و خیلی دغدغه‌ی شغل هم نداشتم دلم میخواست یه عمر مفیدی داشته باشم... 

گاهی خوشحال میشم از این که لیسانسمو گند زدم. حسابی باعث شده که -بدونم- حالا که دانشجویی واقعا سعی کن خفن شی وگرنه کیو داری گول میزنی؟


  • آقای مربّع

نظرات (۱)

منم احساس میکنم گند زدم به دوره لیسانسم الانم ترم هفتم هیچ غلطی نکردم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی