شبهای بییو
این هفته خیلی هفتهی خوبی خواهد بود ^___^
با این که فشار یهو زیاد شد،
امشب واسه اولین بار بعد از مهاجرت دانشگاه موندن تا صبح رو تجربه کردم. الان که مینویسم ۴:۲۶ صبحه و همهچی داره منظم و رو روال پیش میره حتی شاید وقت کنم دو سه ساعتی یه گوشیهی آزمایشگاه بخوابم فقط خیلی سرده لامصب.
امرزو بیشتر میخواستم این ترسم از دانشگا موندن بریزه که واقعا ریخت.
یه کیسه خواب سفارش دادم که مشکل خواب اینجا هم حل شه، خوبیش اینه که باشگاه این بغله و راحت میشه اونجا بعد از ورزش دوش گرفت عملا خیلی نیازی نیست دیگه آدم بره خونه :))
واسه دو سه روز از خونه غذا آوردم (پلو ماهی ای که درس کرده بودم) باشگاهمو رفتم و رکورد زدم تو ورزشم دوش گرفتم سرحال و مشتی اومدم دانشگاه اتفاقا این دو روز طوفان داریم اگه خونه بودم واسه اومدن کلی دهنم صاف میشد.
خلاصه این که میگم اوضا خوبه به معنی راحت بودن نیست. اینه که پیشرفتو دارم حس میکنم تو چندتا زمینه ی موازی و هیچی مث این منو به وجد نمیاره!
- ۹۷/۱۲/۰۶