false alarm
پیشاپیش ببخشید این پست خیلی غلط املایی داره اولین فرصت درستش میکنم
سه روز بعد از آتیشسوزی.
از پست قبلیم چندساعتی گذشته بود، همونی ک با دل خوش خونهتکونی نوروزی میکردم، همونی که دلم خوش بود ز رسیدن بهار.
صدای بچهها بلند بود، هدفونمو گذاشتم رو گوشم و یکم زودتر از همیشه رفتم تو تخت..
۱۱:۳۷ دقیقه با صدای جیغ یه دختر بیدار شدم، هدفونمو برداشتم دیدم صداهای بچهها فارسی و انگلیسی با صدای اژیر خطر ساختمون میکس شده..
- It’s not a false alarm it’s not a false alarm
- I’m not sure if there’s actually smoke in the apartment
بعد از اون همه کار با قرص خواب خوابیده بودم و واقعا انگار همش خوابه، حتی الان هنوز فکر میکنم همش یه خوابه.
اینجا خونهی ستا دختره که یکیشون همخونهی منو دوست داره و همیشه میاد اونجا میمونه. منم تا جایی که میتونم باهاش خوبم چون آدم قابل احترامیه بخصوص باید سرگذشتشو بشنوی که واقعا میشه ساعتها دربارش نوشت. اژ یه خونوادهی روستایی توی یکی از روستاهای مذهبی امریکا شروعکرد و الان داره تو یکی از بهترین کالجهای بوستون، پزشک میشه. اینبار ما خونهی اونیم، بهمون با مهربونی جای خواب دادن الان ۳ روز از حادثه میگذره، شب اولو تو ازمایشگاه خوابیدم و دیشب و امشبو اینجا
ما طبقهی چهارم بودیم وقتی اتیشسوزی شروع شد، ساختمونا اینجا خیلی قدیمین. فک نکن که چون امریکاس همهچیز لوکسه بخصوص بسنون یه حالت تاریخی خاص خودشو داره خونه ها بالای صد سال از عمرشون میگذره؛ صد سال!!!
اپارتمان ما هم همین حدوداس اصن پره از درهایی ک ب جاهای عجیب باز میشن، راهروهای پلمب شده و سرداب توی ژیرزمین که خیلی سرد و ترسناکه!
از تخت اومدم بیرون احساس خطر همهجا بود شلوارکه نه یه شرت تابسونی پام بود و استینکوتاه پام رسید بیرون خونه با دمپایی راحتی تا مچ رفت تو برف!
تازه فهمیدم لباسم چقدر کمه بیرون منفی هفت درجه بود (واسه اینجا اونقدرام سرد نیس) و من حتی موبایلم همراهم نبود. مدارک لباسا لپتاپ همهچی اون بالا بود و از پنجرههای طبقه یک اتیش و دود میزد بیرون.
- مامور صلیب سرخ: ینی اون شب بهتون نگفتن کجا بمونید؟
- ما: فقط مامور پلیس پرسید امشب جاییو دارید؟ ما فکر میکردم یه شبه فقط، من رفتم دانشگاه بخوابم و ایشون خونهی دوستش..
اما الان فهمیدیم خونه تا مدتی قابل سکونت نیست.
- مامور صلیب سرخ: مدارکتون رو دارید؟ لباس و وسایل اولیه چی؟
- اره بعد از این که ۷ تا ماشین بزرگ انشنشانی انیشوخاموش کردن با یه مامور بردنمون بالا که یهسری چیزا جمع کنیم.
- ولی این ۸۰۰ دللر پول نقد و این لباسا هدیه از طرف ماست که شما احساس بهتری داشته باشید، جدا از این برید هتل بگیرید و ما پولشو از بیمتون میگیریم، اینم لیست شمارههای ما.
- من به فارسی به رفیقم: حاجی این چی میگه؟ مگه میشه؟ اینا واقعین؟ فک کنم کلاهبرداری چیزین.
۸۰۰ دلار میشه چقدر پول تو ایران؟ باهاش میتونم برم ایران؟ میتونم پول فیزیونراپی واسه کمرمو بدم یا قسط دوچرخمه؟ ۸۰۰ تا که نصفش مال من میشه ولی بازم خیلیه..
کاش کسیو داشتم شب یجا میموندم. ماموره که میگه برید هتل ولی اخه مگه میشه؟
اقا مو بلده که میگفت منو «گرگ wolf» صدا کنید رفت از ماشین واسمون خوراکی و عروسک اورد که دلمون نگیره امشب :))
- ولی اخه اینجا ستا خانم زندگی میکنن معذب میشن..
- Yea but they said you can stay here as long as you want, you guys also always have me over so I should be jerk not to offer you my plac
استادم بهم میگه ودم خارج از شهرم ولی برو خونهی من بمون! خونهی استاد که خیلی غلطه ولی دمش گرم 😶
بچههای ایرانی که فهمیدن چپ و راست اصرار که بیاین اینجا. فردا میرم پیششون، باز یکیمون دوستدخترش اینجاس و میتونه بمونه، من خیلی اضافیم.
واسه من فرقی نمیکنه کجا بخوابم، پوستم کلفتتر از این حرفاس. شبا اینا همهجا جز اتاقخواباشون دما میاد زیر ۵۵ فارنهایت چون انرژی گرونه،
من تو کسیهخوابم مچاله شدم منتظرم قرص خواب اثر کنه تا بخوابم. مغزم درد میکنه.
یکی دو هفتس یا حتی بیشتر ۳ هفته که از خونه و ایران خبری ندارم.
وقتی خبری نمیدن ینی خبر خوبی نیست، درست همینجور که من این روزا نمیخوام زنگ بزنم. دلم حتی دیگه تنگهم نیست.. دلم بیحس شده
اگه ۱۵ دیقه. دیرتر بیدارم میکردن تو خواب خفه شده بودن؟
از بس سردم بود همه تنم میلرزید و لباسم کم بو، گذاشتن من نوی ی ماشین بشینم. ازاینهی ماشین نردبونیو میدیدم که تا اتاق من رفته بالا و مامور سعیداره وارد اتاق من شه. شاید نمیدونن من بیرونم؟
مردم عکس میگیرن از صحنه، همزمان یه گروه اتشنشان تبر ب دست میدون میرن ت
و
- ۹۷/۱۲/۲۰