حد نداره
جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ق.ظ
که امشب تونستم ۳.۵ مایل (۵.۶ کیلومتر) بدون توقف بدوئم.
که دیروز رکورد دوچرخهسواریمو جابجا کردم، ۳۷ مایل (۵۹.۵ کیلومتر)
که در حال نوشتن دومین مقالهی دکتریم هستم و نه روز دیگه سابمیت میکنم.
کی دیشب، ۸ام اپریل شد ۴ ماه که پاکم 🌱
که یک ماه شد که دیگه قرص ضدافسردگی و فشارخون نمیخورم؛
۱۹ ماه پیش، وقتی هواپیما از فرودگاه امام تهران بلند میشد، بغض گلومو گرفته بود. آهنگ هدف حد ندارهی عرفان تو گوشم بود و چندتا از آرزوهامو توی چکنویس نوشتم. دومین آرزوی منِ ۱۰۰ کیلویی این بود: روزی که میتونم ۴۵ دقیقه مداوم بدوئم! امروز ۴۶.۵ دوئیدم. وقتی میبینم که به یکی از محالترین آرزوهام رسیدم؛ به بقیشونم میرسم نه؟ اقلا محال نیست.
- ۹۹/۰۱/۲۲
آفرین
خوب تونستی خودت رو جم و جور کنی
خوب تونستی زندگیت رو متحول کنی
خوب تونستی در مسیر رسیدن به اهدافت قدم برداری
خوب داری ادامه میدی
خوب ...
امیدوارم همیشه موفق و پاک باشی.
ولی من نه!
نه عرضش رو دارم و نه ارادش رو!
دیگه خسته شدم از خودم ....شاید بگی چرا؟
به خاطر اینکه :
1.وزنم 98 کیلی و قدم 170 هستش
یعنی چی؟ یعنی اضافه وزن، یعنی چاقی درجه 1، یعنی بدبختی، یعنی تمسخر دیگران
یک بار ارادم رو جزم کردم و تا 90 رسیدم ولی خانواده اصلا همراهی نکرد و به زور و هزار تا التماس و خواهش بهم غذا می خوروندن!
2.یک سالی میشه که حالم خوب نیست و تو خودم هستم
از بچگی زیاد اجتماعی نبودم، راسیتش اینکه می بینم بقیه با هم میگن و میخندن و این جور کار ها می کنن،حالم بد میشه چون اصلا درکشون نمی کنم.همین موضوع باعث شده تا دیگرن ازم فاصله بگیرن و اگر مثلا یک روز حال هم خوابگاهی هایم خوب نباشد، می اندازند گردن من!
3.اختلاف سنی نسبتا بالا با اعضای خانواده
4.تنبلی و بی اراده بودن
بر خلاف من داداشم قدش بلنده و ارادش واقعا بالاس
با دوچرخه از شهرمون به یک شهر دیگه میره
الان روزی 9 کیلیومتر می دوه
5.هیچ اینده خوبی برای خودم متصور نیستم.