کامیوندار
باید خودمو جمع کنم.
وقتی که یه تریلیرو میرونی یه ذره از مسیر که خارج میشی خیلی سختتره که برشگردونی به مسیر به نسبتِ یه ماشین سواری.
دوماه بیشتره که دارم تریلی میرونم. بهترین و سازندهتر از همیشه. این آخرهفته یکم سخت شد. همیشه وقتی سخت میشه که میخوام یکم شل کنم یکم -پارتی- کنم و من متوجهشدم که بلد نیستم استراحت کنم.
همیشه جوریه که بعد از استراحت تازه نیاز به یه استراحتی دارم که خستگیِ اون -پارتی- کردنه در بره. نیاز دارم یکم چشمامو ببندم با این که آلردی چندروزه که پروداکتیو نبودم گاهی بستنِ چشما و کاری نکردن اتفاقا نهایتِ پروداکتیویتیه.
فشار عصبی خیلی بالاس توی این ماراتن. یکم یکم از جاده خارج شدم و به حرف خودم گوش نکردم بازیگوشی کردم دیگه. اومدم بنویسم که کاکو It's not easy نگران نباش. قرار نیست آسون باشه.
این فشاری که داری حس میکنی همونیه که همه همیشه از سختیش میگن. آروم باش و مشاهدهکن.. نفس بکش، قبول کن که سخته و acknowledgeکن. مثل وقتی که میری دوش آب یخ اولش ترسه وقتی بهش غلبه میکنی حالا سرمای واقعیه اگه بخوای پنیک کنی
که وای دارم یخ میزنم بدتر میشه. وقتی میگی آره سرده و با لبخند نفس میکشی شروع میکنه به بهتر شدن و حتی لذتبخش شدن. خلاصه نگران نباش همهی این لغزیدنا جزوی از مسیره.
اصن اگه تهِ این مارتن به عقب نگاه کنی ببینی هیچ جاییش هیچ چلنج خاصی هم نداشتی شاید شک کنی که واقعا هدفِ قدرتمندی بوده یا نه؟ این سختیا و فشارای درونی و بیرونی همون چیزایین که بعدا میتونی بهشون -بنازی-.
یادت نره، نفس بکشی :)
- ۰۰/۰۱/۱۷