آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

جمعبندی ۲۷

پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰ ق.ظ

- تصمیم گرفتم با روی بازتری زندگی کنم. غر نزنم و به چیزی که جلومه تمام عشق و توجهمو نثار کنم. سعی کنم آگاهانه‌تر حال کنم. تمرکزم روی داشته‌هام باشه. 

- تصمیم گرفتم به خودم بیشتر وقت بدم، یه‌سال یا حتی دوسال برای بیشتر ساختن. تصمیم‌گرفتم عجله نکنم واسه «برداشت» چون بعد از کاشتن، فصل نگهداریه. و البته که به کاشتن هم ادامه میدم اونم پرتوان‌تر، وحشی‌تر و البته با درونی آرومتر‌ از همیشه. با نفسای عمیق ولی پرحرارت، نگاه ثابت ولی نافذ.

- تصمیم گرفتم بیشتر explore کنم، آزادانه‌تر تجربه کنم بدون اینکه انتظارِ برداشتنِ حتی یه یادگاری داشته باشم. بیشتر بگم آره و ناز نکنم واسه فرصتایی که از جلوم میگذرن.

- تصمیم گرفتم بیشتر طلب‌کنم، اگه دلم میخوادش، با خودم بلند بگم به آسمون رو کنم و بگم اینو میخوامش! ازت میخوام اینو؛ حتی اگه نشنوی صدامو، اینو ازت میخوام! و بعدشم حس قدردانی کنم از داشتنش؛ حتی با وجودِ نداشتنش.

- تصمیم گرفتم محدودیتامو بپذیرم؛ به خودم حق بدم و بذارم برن. نذارم انرژیم صرف استهلاک حاصل از لجبازی شه. درسته که با تلاش بار اومدیم، با نپذیرفتن شرایط و بالا‌بردن استانداردامون؛ ولی همیشه هم بهینه نبودیم. پذیرشم مفهوم جدیدی بود واسم یا نه، مهارتِ تمرین نشده‌ای بود؛ آپشننِ کمتر دیده‌شده‌ای. 

- تصمیم گرفتم به بعضی از ضعف‌ها یا پیچیدگی‌هایی که هنوز واسشون توضیحی ندارم، برچسبِ موقت بزنم. مثلا مثل میگرن. گاهی میگرن برنده میشه، گاهی میگرنت قبل تو از خواب بیدار میشه، هستش. گاهی اون پشت تورو به خاک میزنه. اینجا هم میشه پذیرشو گاهی تمرین کرد؛ کم‌کم که بهتر میشی میگرنه شاید هنوز باشه ولی ماهی یبار، چند‌ماهی یبار زورش بهت میرسه. هر آدمی شاید میگرنِ خودشو داره شایدم تو تنها آدم توی این دنیایی که میگرن داره🥲. وقتتو با این فکرا تلف نکن چون مهم نیست. هیچوقت نخواهی فهمید و حتی فهمیدنشم در اون ادامه‌دادنه تغییر ایجاد نمیکنه. یه سردرد سادس؛ کم‌کم یاد میگیری تو که میگرن داری، مثلا به نور شدید خیره‌نشی ولی همیشه میتونی از عطرِ یه شاخه‌ رز سرمست‌شی.

- تصمیم گرفتم برم دنبال آدما، چون اونا هم اکثرا اشتباهی که من میکردمو میکنن انگار؛ نشستن تامن برم دنبالشون. خب منم میرم. تصمیم گرفتم اصن برم که ریجکت شم. یه گوشه‌ای نوشتم: امسال قراره سالِ راحت شدن با هرگونه rejection باشه. حسم میگه از هر ۱۰باری که از comfort zone ام خارج شم شاید ۷تا ریجکت شم، ۲تا رو هم اشتباه کرده باشم، ولی یدونه واسم میمونه.

- شاید مهم‌تر از همه، تصمیم گرفتم هر عنیو به خودم و زندگیم راه ندم. مهربونی با حماقت فرق داره. 

 

  • آقای مربّع
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.