Damaged
دارم فکر میکنم چه کلمهای حالمو بهتر از همه توصیف میکنه؟
Damaged شاید.
چی میتونه احساساتمو بیان کنه؟ فک کنم یهذره از هرچیز دارم.
ناامید؟ یکم.
خسته؟ نه. اتفاقا پرانرژیم.
احساس گناه؟ خیلی..خیلی.
ناراحت؟ نه، غم نیست. بیشتر ترسه.
ترس؟ از چی؟ از این که نتونم واسه خودم کاری کنم. از این که تمام تلاشمو نکنم.
باید بفهمم احساساتم چه چیزاین، اقلا من یکی آدمی نیستم که بتونم با این سردرگمی ادامه بدم. خیلی وقته میخوام بنویسم، ولی اینقد گیج و سردرگمم و اینقد احساساتم به هم گرهخوردن که نوشتن سخت شده.
از نوشتنم میترسم چون نمیدونم اگه یه سری درهارو باز کنم با چی مواجه میشم؟
دقیقا از چی میترسم؟ از سختی؟ از درد؟ نه واقعا. من با درد رفیقم. من از شکست میترسم. واسه همینه که شروع نمیکنم؟
یه زمانی افتخار میکردم که یه دادهی پرتم. چرا الان اینقد از متفاوتبودنه دارم میترسم؟
شاید یه ماه گذشته رو روی -پذیرش- کار کردم. پذیرفتم که اشتباه کردم. پذیرفتم که درستکردنش قراره سخت باشه. پذیرفتم که یجور بیماری دارم که تا آخرعمر باید باهاش زندگی کنم. پذیرفتم زورم به بعضیچیزا نمیرسه.
پذیرفتم که موفقیت میونبر نداره، اگه چیزی کسب کردم واسش زحمت کشیدم. اگه جایی کاری چیزی هم نشد، خودم تنبلی کردم و دنبال پیچوندن بودم. پذیرفتم میشه از چشمِ آدما افتاد، میشه یهنفر انتخاب کنه که دیگه دوسِت نداشته باشه.
پذیرفتم که هیچ عامل بیرونی مسئول حال من نیست، معجزهای وجون نداره. پذیرفتم که دکمهی ریست نداره، پذیرفتم که ... بعضی چیزا هم ارزششو نداره. پذیرفتم که نمیتونم. اقلا فعلا. پذیرفتم که آسیب زانوهام شاید حالاحالاها باهام باشه. پذیرفتم که جدی جدی سال ۲۰۱۸ وقتی اومدم اینجا از صفرِ صفر شروع کردم.
بعدش روی چیزایی که درمقابلشون مقاومت دارم تمرکز کردم.
فهمیدم بیشترین مقاومتو به کار و درسم دارم. چرا؟ چون قسمتی از زندگیمه که داره بیشترین سیگنالارو بهم میفرسته و قطعا ایگنور کردنشون کار درستی نیست.
میدونم که قراره روزهای آینده حالم خوب نباشه. میدونم قراره کاراییو بکنم که مغزم در اون لحظه دوسشون نداره، مثل صبح زود توی سرما بیدار شدن، مثل ساعتها نشستن پشت میز و مواجهشدن با تمام مزخرفانی که مغز سرزنشگرم -ممکنه- تحویلم بده.
میدونم که ذهنم قراره باهام بازی کنه. خودمونیم، شوخیم گرفته؟ من که از جا بلندشدنو بهتر از هرکار دیگه بلدم. ایندفههم بلدم بلند شم و فکر میکنم بتونم. نمیخوام به بعدش فکر کنم فعلا.
- ۰۰/۰۷/۱۱