آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

Flex

پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۰، ۰۹:۰۱ ق.ظ

من باید بتونم ولی نه به هر قیمتی.

درد و سختی حرکات کششی وقتی به لیمیت خودت میرسی کمتر از وزنه‌های سنگین از جنس آهن نیست. هردو با تمرکز و تسلط همراهن ولی اولی بیشتر. من او تسلطه رو دنبالشم. 

واسه خیلی کارا و آرزوهات آلردی آماده‌ای ولی خودت حس میکنی نیستی. دلت میخواد همش بهتر شی بعد اقدام کنی؛ یه‌چیزی‌تر شی بعد. 

یه جاهایی اون تسلطه رو وقتی به‌دست آوردم که دقیقا -ولش- کردم.

حاجی خیلی طلب دارم.

من باید بتونم چندتا چیزو از پسشون بربیام؛ این تمام زورمه؟ تو یه‌سریشون آره.

 

نباطد دغدغه‌ی پول داشته باشم اینقد- نه که نباید سیو کنم ولی اکثر  این فشارو خودم رو خودم گذاشتم. بهم گفتن تو با خودت تو مسابقه‌ای. اون لحظه نفهمیوم منطورو؛ واقعا هستم :) 

یکم ذهنم آشفته‌س طبیعتا به خاطر مسائل پیش‌رو. 

باز به خودم یاداور میشم که من از کجا اومدم؛ اینا کجا.

من چه راه‌هاییو کج رفتم اینا کجا پیش ننه آقاشون نشسته بودن

من چه بیماریهایی رو با خودم میکشم و اینا چیا

ولی دوس دارم اینی که هستمو.

اگه فردا روز آخر عمرم باشه؛ راضی بودم. اگه نباشه، تازه اولشه.

دلم یه سکوت رادیویی طولانی میخواد، خستم از آدما. مجازیا. خیلی خستم از گوشیم. دلم میخواد برینم به خیلیا؛ همینقد چیپ. اقلا واقعی نوشتم.

 

  • آقای مربّع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی