آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

کچل

پنجشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۷:۱۸ ق.ظ

هشت روز تا ددلاین. امروزم بیشتر به کار گذشت. یکم اخرش زیادی خودمو خسته کردم.

کتابی که درباره غذا میخونمم تموم شد. مهم‌ترین نتیجش این بود که لیستی از غذاهایی که جلوشون ناتوانم رو شروع کردم، متاسفانه بهای بهبودیم کنار گذاشتن بعضی چیزای ساده مثل هندوانه رو هم شامل میشه. ای بابا مارو از چی میترسونی؛ ما که خیلی چیزارو دادیم رفت.

به شکل غیر منتظره‌ای با خودم حال کردم وقتی کچل کردم. انگار کهیجور دهن‌کجی بود به دنیا. آزاد و رها. 

یه جمله بود میگفت فلان نبرد تن‌به‌تن رو شاید شکست‌خورده باشم ولی جنگ رو نباختم. بیا از هر شکستمون تو هر نبرد یا حتی جنگی یه درسی بگیریم اقلا. 

 

توی عالم خیال از ذهنم گذشت که دوست داشتم صاحب یه کاروانسرای کوهستانی بودم که هرشب برفی مردم دور اتیشدونی داخل جمع میشدن، آبجو میخوردن و داستان میگفتن. 

 

که تغییر دهم آنچه‌را که میتوانم تغییر دهم

که بپذیرم آنچه‌را که نمیتوانم تغییر دهم

 

این ذهن ماهم عجیبه. بعد از هشت ماه و هیجده‌ روز هنوز یادش میفته. همشم یاد خوبیاش میفته با اینکه بدیاش هم کم نبودن. عجیبه. به نظرم میاد موضوع چیز دیگه‌ایه. شاید سر چیز دیگه از خودم دلخورم و اینم اماده‌ترین بهونه واسه حسرت و تنبیه‌باشه. شاید حتی من از سر لجبازی با خودمه که دلتنگ میشم، وقتی که نباید بشم.

 

راسش دلم میخواست اینقد تو کف نبودم.

تو کف عشق و محبت. حاجی بیا تعارفو بذاریم کنار و ادای ادم خفنارم در نیاریم دودیقه. 

من بدجور تو کف عشق‌وعاشقیم اونم توی یه لولی که اصن مال این دنیا نیست. ما که ندیدیم. اگرم باشه، کاش بازم تو کف نبودیم. نمیدونم کی شد که اصن یهو ما حس کردیم وظیفمونه که عاشق شیم و عاشقمون شن. کی اصن اینو به ما تکلیف کرد و کِی؟ حاجی یه بیلبیلکی توی یه کروموزومی جایی میخواد بهمون القا کنه ما وقتی کامل میشیم که فلان. الان در عین این که گربه‌ایم که دستم به گوشت نرسیده و نمیرسه، دلم میخواست اصن دلم گوشت نمیخواست که دستمم نخواهد رسید. حیف وقت.

 

خب هرچی بیشتر تو جاده‌‌های بهبودی پرسه میزنم متوجه چیزایی که از جای خودشون خارج شدن میشم. اینجای بازی هم دلم میخواست از نیاز هم ازاد میشدم. بلکه از اساس از ترسامم ازاد‌شم. ولی اونجوری مزه نمیداد نه؟ 

اینجای بازی میخوام نترسم.

کچل باشم.

  • آقای مربّع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی