بازم ۴جولای
دوشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۱، ۰۲:۳۹ ق.ظ
من بارها ثابت کردم نمیتونم با خودم وقت بگذرونم. هربار هم به یه دلیل. به قول معروف میگن از یه سوراخ فلانی چند بار گزیده میشه.
من اینقد گزیده شدم. کم کم مشکوک شدم به سوراخایی که نمیدونستم وجود دارن. بارها انکار کردم، لجبازی کردم.
من دیگه از درد فرار نمیکنم. دیگه از ترس فرار نمیکنم.
وایمیسم و روبهرو میشم. خودمو جمع میکنم.
از کجا شروع باید کرد؟
- ۰۱/۰۴/۱۳