آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

کف ولی پاک

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۵۱ ق.ظ

آدم بیخودی نیستی. فعلا در این لحظه این تجربه‌ایه که داری.

اگه یاد بگیری خود واقعیت باشی، با خود واقعیت در تماس باشی میفهمی مثل همیم.

لازم نیست به خودم گیر بدم.

 

هنوز دلتنگم. دارم میفهمم چیزیو واسه اولین بار. که احساسات مثل شمشیر دو‌لبه میمونن. که عشق چقد به حماقت نزدیکه. ولی هنوزم نمیتونم اشتباهیو پیدا کنم. نباید حرف زیاد زد. نباید وقتی میبینی کسی باهات یکم نزدیک شده، هیجان زده بشی. خیلی باید مواظب باشی ادما روشای مختلفی واسه محافظت از خودشون دارن.

 

به خودت وقت بده، خودتو بغل کن.

دارم درد پس میدم خلاصه. نزدیکای ۴ماهگی. سخته .. اینم تجربه‌ی این زندگیه. من بلدش نیستم و خیلی ترسیدم پسر. تو دلم خالیه، و فکر میکنم از پس آینده برنمیام.

راه درستو بلدم، اول این که الان که توی گردابم نباید به آینده فکر کنم. چون خیلی آسیب‌پذیرم. و این که قوی شم. بچه کوچولو نباشم.

 

باید توی این زندگی و برنامه پیشرفت کنم. راهش اینه که مرتبا باورهام رشد کنن و سالم‌تر و قویتر بشن. هرچی باورامون قوی‌تر باشن، عملکردمون سالم‌تره. حالا سوال طلایی: چی میشه که باورامون عوض بشن؟ 

باور قدیمی باید بره کنار و. واسه کنار رفتن باور قدیمی باس متوجه به‌دردنخوریش بشیم. گاهی درد داره.

 

--------

انرژیامو باید بهتر بشناسم. خیلی هنوز بلد نیستم توی این زمینه.

کاش بتونم یاد بگیرم سطح انرژیمو بالا نگه دارم..

 

گاهی هم حس میکنم .. و یه خلاصی‌ای نهفته توی این درک... که خاجی از این بدتر هم نمیشه. این درد، این مچالگی تو تخت و این احساس کردن بدون میونبر. این کفه. این زندان انفرادیه. و باید اعتراف کنم دوسش دارم. چون میتونم تنبل باشم.

 

دعا: کمکم کن فردا روز مفیدی داشته باشم. 

  • آقای مربّع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی