گم نام شماره بیست و یک - my old temp sheet
- ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۱۰
Quit smoking |
1) Make the Decision to Quit |
2) Understand Your High-Risk Times |
3) Stock Up on Supplies |
4) Pick a Quit Date |
5) Let People Know |
6) Remove Smoking Reminders |
7) Your Quit Date and the First 2 Weeks |
8) Maintenance and Coping Strategies |
I want To Quit Smoking |
My High-Risk Times are : |
After Lunch |
After Drinking Coffee |
After falling asleep in the morning |
After receiving a bad news |
Under under heavy workload |
While driving |
My Substitutes are : |
Drinking tea |
Go Walking |
Chewing gum |
My Quit Date is Azar 6th |
The first two weeks are critical for your success |
The first two weeks are all about distractions, |
Keeping busy, |
Being good to yourself, |
Keep busy with fun, |
and Low stress activities |
Don’t hang out with smokers |
I chose to be a non-smoker |
Quit smoking one day at a time |
Don't think about quitting forever |
Be good to yourself |
It is one of the most difficult things for anyone to do, |
especially someone with an addiction. |
Celebrate your victories |
Get plenty of rest and eat healthy |
Stress is a big trigger for smoking |
Relax by taking a few slow, |
deep breaths. Inhale through your nose and exhale through your mouth. |
Repeat it 5 times and see how you feel. |
think of how strong you have been so far |
Start to see yourself as a non-smoker : ) |
پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۹۴- ۴:۴۸ دقیقه صبح !!!! دانشکده کامپیوتر شریف - آزمایشگاه دکتر سربازی آزاد
میتونم از مهارت نوشتنم توی اینستاگرام استفاده کنم |
گرایش طبیعی انسان پرداختنن به کار های بی اهمیت با مقاومت کمتر است :دی قابل توجه شما |
Make new friends then (pegah) |
Start your day out with a walk |
“delegating is easy when you realize that 99% of what you do doesn’t matter.” |
بزرگ فکر کن ولی کوچیک شروع کن |
باید این اعتماد را بهش بدی که هروقت خواست می تونه با تو حرف بزنه |
تو بهترین گوش برایش هستی |
خیلی وقتا ادم یکی رو می خواد که فقط براش بگه.. جای اینکه به خودش بگه |
این را بهش ثابت کن که تو بهترین شنونده دل گفته هایش هستی |
و اون فضای تنهاییش را اول به رسمیت و سپس بهش احترام بگذار |
هرکس به تنهایی نیاز دارد |
که نامه بنویس و در ان بگو که به تصمیمش احترام می گذاری که ترجیح به تنهایی داده ولی بگو که هروقت بخواد تو حاضری دوست داری گوش بدی فقط و در کنارش باشی و این را از سر علاقه و دوست داشتنش می کنی |
صمیمیت از قوی بودن و فاصله گرفتن نمی اید که از تکیه گاه بودن میاد |
شما باید به اینجا برسید که اگر روزی هم همو ندید یا کم دیدید بتونید راحت بدون دلخوری توضیح بدهید |
یک سکه بردارید و سر هر چهارراه دو راهی رسیدین سکه بندازید و با توجه به شیر خط مسیر خود را ادامه دهید و بعد از اینکه تمام کردید که امیدوارم به یک جای خوردنی ختم شود یک کاغذ بردارید هرکدام حس و مسیری را که امدید در یک سری کلمات بنویسید و ان کاغذ را به هم بدهید و داشته باشید و نگه دارید و هرگاه حس تنهایی هرچیزی کردید ان کاغذ را یه عنوان یادگار این تجربه یکتا بنگرید |
بهش بگی که حرف زدن مهمترین قسمت رابطتون هست این حرف زدن و احساس راحتی را نداشنخ باشین سخته |
سعی میکنم آزاده تر از اونی باشم که توی چند جمله بیوگرافی جا بشم...
یه لیوان چای تو یه اتاقی که فقط با نور چراغ مطالعه روشن شده ، یسری کاغذ ، توشون حرف ، درددل ، حل سوال ریاضی ، گراف ، الگوریتمِ برنامه نویسی ، کنار میز چند تا کتاب یه رادیو ، یه آهنگِ ملایم ، یه لبخند :)
توی ماشین ، پشت چراغ قرمز ، هوا عالی ، آسمون صاف آسمون آبی ! ۴ ثانیه مونده به این که چراغ سبز شه ، از ته دل میخندی حال میکنی با زندگیت ! تو همین ۴ ثانیه !
پای آتیش نشستی قهوه میخوری آهنگ گوش میکنی بارون میگیره، بوی سوختن چوب بوی نم بارون ، صدای در پارکینگو میشنوی ، اومد !
۳ صبح ! میزنی بیرون کّل تهرانرو رانندگی میکنی کّل خاطره هارو مرور میکنی انگار دنبال یه جواب میگردی ، میبینی یسری ماشین وایسادن یه نفر نصف شب داره چای دارچین میفروشه ، میری با غریبهها یه لیوان چای مینوشی تو سرما ، ولی سردت نیست.
مهمونیه همه هستن ! نزدیکای صبح شده ! دی جی میخواد جمع کنه بره ، مردم نمیذارن ، میکروفون رو میگیرن خودشون شروع میکنن به خوندن...
" سلامای ناخدا " !
حوصله ی سیبیلمم ندارم!
این کتابه صفه اولش نوشته گاهی متضاد با صلاح دید خودت عمل کن.
بند پوتینو محکم کنی و گارد دفاع بگیری در عین حال نیم خیز ... نفس حبس چشما تنگ.... نه بابا میخوای پوتینه جا باز کنه! چرم نو پشت پا رو میزنه.
تا بیای واسم برقصی اسپانیایی-بندری...
حوصله ی سیبیلمم ندارم....
کدوم SIMD بود؟ خوب حالا اگه گاهی برعکس شد! این زبون بسته که Bus درس حسابی نداره که ! پردازنده گرافیکی رو چه به این گنده گوزیا؟!
اوج...
توزیع گاوسی بهتر جواب میده یانرمال؟!
ما که نفهمیدیم این "بل امر بین امرین" رو گفت که مارو بپیچونه سیریش نشیم یا نه ! نه خداوکیلی؟
هممم میشه نصف آشغالارو امروز برد نصفشو فردا مثلا! ناب ناب ناب ناب نابیم؟ نابیم! نابیم!
موقع کار فیلم گوش کنم؟ چیکارا میشه کرد خونه ساکت نباشه؟
شب چندمه که دارم The Shawshank Redemptionرو میبینم؟ یه هفته شده؟ من که فیلم ببین نبودم !!!
هر شب منتظرم این دیالوگش برسه : Hope...Is a good thing
سیبیل مسخره :|
من تایپ فارسیم کی خوب شد آخه؟!
22035 15 ریضمو
40242 1 سیگنال سیستم
اینجور وقتا فقط Go to bed ...
حالت گذر!
بچه که بودم گاهی فیلم یا آهنگایی که قبلا شنیده یا دیده بودمو تو مغزم واسه خودم پخش میکردم.... دلم خواست.
شما 3 روز اضافه خدمت میخوری... وات اور.
۵ آذر ۹۴ - ۳:۱۸ صبح تازه از دانشگاه اومدم ! فردا دوتا میانترم گردن کلفت دارم همه چی خوبه... همه چی ! اوناییم که خوب نیستن خوب شدنین
ای ۴ آذر !
ای ۴ آذر !
پارسال کجا و امسال کجا !
ای ۴ آذر ! ترفندات دیگه قدیمی شده !
کلکت نمیگیره... دستتو خوب خوندم
هرقدرم خودتو پاره کردی که منو از پا دربیاری دیدی که نتونستی !
ای ۴ آذر ! من تاحالا به این محکمی نبودم...
شاید ۳ ساله که دارم خودمو برای زمین زدن پشت تو آماده میکنم !
و تازه اولشه.
آآدم باید ببینه خودش چی میخواد؟ خود خودش!
یجور sudo sheet که توش root شده باشی و بدون چون . چرا یه سری دستورات رو هرقدر هم privileged انجام یدی. مثل ارتش که چرا نداره!
همه چیز توی یه جمله خلاصه میشه : راضی نبودن از خود => برآورده نکردن انتظارات "خود" =>
1- انتظارات غلط
2-عملکرد غلط
آدم میتونه از ساده ترین چیزا هم لذت ببره... از یه ناهار از یه درخت که موقع پیاده روی از کنارش رد میشی.... از یه آهنگ! ذوق میخواد. ذوق داشتن ارادیه؟ یه آدم بی ذوق میتونه با ذوق شه؟ به من چه :دی
میدونستی حتی تنبلی هم دلیل داره؟ینی اینجوری نیست که بگی خودش شده ... دلیلی داشته. fact#
" مثلا" : "یه سیر تاریخی طی کردی که بنا به دلایلی خستت کرده" - "یه مشکلاتی انگار فرسایشت داده!" - "مثل مقایسه خودت با دیگران مثل این که دنبال جایگاه خودت نیودی معیار هاتم خودت انتخاب نکردی" - "خودت خودتو تو رقابتی قرار دادی که فرسایشت میده!!"
اگه معیاراتو خودت انتخاب میکنی که از سیستم جدا بشی, بهشون پایبند باش!
* خطر بحران هویت داره
بد ترین نوع حسرت, حسرت گذشتس...
آیا الان داری تمام تلاشتو میکنی؟؟
طرف میشینه فسفر میسوزونه و به آینده فکر میکنه و استدلال میچینه تو کتشم نمیره که ممکنه اشتباه کنه... کی ؟ من ؟ :دی
تلاش میشه مثل کوهی باشه که میری بالا و از اون بالا هم چیزای بیشتری میبینی.... دایرت بزرگ تر میشه.
لذت ناب زندگی کردن چیزیه که شاید خیلیا تجربه نکنن.
یبار دیگه فهمیدم باید "آسون" شکست خورد... وگرنه وقت و خیلی چیزای دیگه تلف میشه....
آدم نباید وقتی ناراحت/عصبانیه اجازه هر کاریو به خودش بده... قابل تکیه بودن!