آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

۱۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

خداحافظ ...

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۰ ب.ظ

غیبت صغری ... ! 

می‌خوام آدم بهتری شم ، قوی تر ...

برمی‌گردم :)

  • آقای مربّع

lkj;lhjiulhuyhgtr6tiyguhjftriy7oui

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ق.ظ

تن لخت تو بده به کسی که روح لختشو هدیه میده بهت و پاش می افته

دایی بپا بکارت روحت خط نخوره این یکی پرده رو نمیشه دوخت دوباره

------------------------------------------------

آدما هر چه قد نزدیک تر بشن راحت تر می‌تونن از هم دیگه ناراحت بشن چون احساس هس انتظارات هس...


  • آقای مربّع

آزادی

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ق.ظ

You are free to go ... :)

  • آقای مربّع

محکم

يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ق.ظ

یه مرد ، از درونش حرف نمیزنه

یه مرد ، کمرش ‌خم نمی‌شه 

یه مرد ، ‌خم به ابرو نمیاره

لبخند داره ، کم حرف می‌زنه ، 

از پیشرفت بقیه خوش حال می‌شه ... از شاد بودن بقیه شاد می‌شه

انقدر از درون قویه ، انقدر باورهاش محکمن که به این راحتی‌ خودشو نمیبازه 

به خودش شک هم نمی‌کنه .

یه مرد ، می‌شه رو حرفش حساب کرد ... وقتی‌ به آسمون نگاه می‌کنه پر از شور و شوق می‌شه ، چشماش می‌درخشه ...

 تو "دلش" ، "اشک" جمع می‌شه.

یه مرد محکم می‌‌ایسته ، همون‌قدر که از دور جذابه ، از نزدیک هم هست ... 

مغرور نمی‌شه ، اما محکمه .

یه مرد ، همه رو به خودش راه میده ... شاید هیچوقت به کسی‌ راه داده نشه... 

کسیو گول نمیزنه ، شاید گول بخوره ، شاید دل بببنده ، شاید غرورش شکسته شه ، اما تو نمی‌فهمی 

هیچکس نمی‌فهمه ...

یه مرد ، اشتباه هم می‌کنه ... از اول مرد نبوده !

یه مرد ، انتخاب کرده که مرد باشه ، 

یه مرد پای حرف و عقیدش وایمیسه 

مهم تر از اون

یه مرد پای دلش وایمیسه ... 

یه مرد فرق عشق و شهوتو میفهمه 

یه مرد اگه لازم باشه خلاف جریان هم شنا می‌کنه ،

یه مرد ، راحت می‌بخشه :) کینه نداره ،

یه مرد متنفر نمی‌شه !! دلش می‌سوزه... یه مرد با دشمنشم مردونه دشمنه

یه مرد حرف نمیزنه ، عمل می‌کنه 

یه مرد "قدر میدونه" .... کاش قدرش دونسته بشه...

یه مرد وقتی‌ اشک میریزه ، دنیا می‌خواد تموم شه ، زمین خجالت می‌‌کشه ...

یه مرد از اول مرد نبوده ، به این راحتیا هم مرد نمی‌شه.

------------------------------------------------

خدایا،

به من توفیق تلاش در شکست،

صبر در نومیدی،

رفتن بی‌همراه،

جهاد بی‌سلاح،

کار بی‌پاداش،

فداکاری در سکوت،

دین بی‌دنیا،

عظمت بی‌نام،

خدمت بی‌نان،

ایمان بی‌ریا،

خوبی بی‌نمود،

مناعت بی‌غرور،

عشق بی‌هوس،

تنهایی در انبوه جمعیت،

و دوست داشتن بی‌آنکه دوست بداند،

روزی کن.

(دکتر علی شریعتی)

--------------------------------------

- خودمونو به کسی‌ تحمیل نکنیم

- هر حرفیو به زبون نیاریم

- با ضعیف تر از خودمون ، ... ضعیف تر ؟! مگه ضعیف و قوی داریم ؟ اصن مگه می‌شه که کسی‌ از کسی‌ بهتر باشه ؟

- یه عدالتی تو دنیا هست ، باید باشه 

- فداکاری در سکوت ! فداکاری در سکوت ! فداکاری در سکوت !

- تلاش در نومیدی !... رفتن بی‌ همراه ...!

- منت نذاریم.

- کاسه‌ داغ تر از آش نشیم ... خودمونو به کسی‌ تحمیل نکنیم آره ... خودمونو گول نزنیم.

- #انصاف #گذشت #صبر ... انقدر این کلمه هارو شنیدیم واسمون عادی شده (شنیدنشون)

- تو یاهو :

ariyan : shahiin zendegii kheylii khob dare micharkhe ghabool dRi?

- مرد باشیم :)

 

 

  • آقای مربّع

قسطنطنیه

چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۴۸ ب.ظ

لیسنینگ تو "دارم عاشق میشم" از "پویا" با  ماکس ولوم ، همراه با تکون دادن سر و شونه‌ و حرکات موزون دست پا ، شکم ، "ک.و.ن" ، و غیره ... (!)

امشب من در اوج آسمانم و از این حرفا :دی

---------------------------------------------------------

- دوستان اشاره می‌کنن مرد باید شکم داشته باشه ، کچل باشه ، پولدار باشه :دی

- دیگه اعصابم از اضافه وزن خورد شد ، شهریور امسال یه شاهین متناسب رو خواهیم داشت :دی

- من فکر کنم از اینام که اگه جنگ شه میرم جنگ :-؟ مگه این که مطمئن باشم این‌ور می‌تونم مفید تر باشم ... اما حتا اگه اینور خط باشم آخر هفته‌ها با مهدی یه کلاش جور می‌کنیم میریم ۴-۵ تا دشمن میکشیم بر میگردیم :دی

هدفن تو گوش ، آهنگای سندی!!، آدامس خرسی بجوی ، بعد با مهدی کل میندازیم من بیشتر میکشم یا اون  :)) بازنده باید با "ک.و.ن" رو دیوار بنویسه قسطنطنیه !

- امروز رفتم دبستانو مهدکودکمو دیدم ، رفتم تو کلاسا ...

 راستی‌ یه لاکپشت پیدا کردم ، آوردمش الان تو حیاطه ، دنبال یه اسم خوبم براش :دی

 

- دیروز با پویا بحث پول و اینا بود ، به نظر من اشتباه محضه که کسی‌ دنبال یک شبه پولدار شدن باشه ، باید عرق ریخت واسه پول ، حتا زجر کشید ، راستی‌ ما چقدر دانشجوییم ؟ امروز دانشگاه اصفهان بودم پیش دانشجوهای پزشکی‌ ، چه درسی‌ میخوندن ! آخر هفته بود مثلا! همه دخترو پسر تو کتابخونه بودن ، داریم شل میگیریم...

پریروز بابای مهدی میگفت "هیچ عذری پذیرفته نیست" ، شما شغلتون درس خوندنه ، خرج خانواده میدید ؟ دغدغه دارید ؟ ...

محسن میگفت من وقتی‌ به خودم اومدم پول نداشتم شکم زن و بچمو سیر کنم ، قدر الانتونو بدونید که دغدغه ندارید ... الان درآمدش ماهی‌ ۲۰ تومنه ! 

 

- برگردم تهران کلّی کار دارم ! ۲۱ روز دیگه گزارش کار میدم :دی 

rohani style :D

  • آقای مربّع

آبادی

سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۳۱ ق.ظ

تو تختت ، پنجره کامل باز ، هوای بهاری ، چراغا خاموش ، بدون دغدغه ، بدون فکر فردا ، سبک ! مخصوصاً بعد از پست قبل ...

خوبه اگه یه گٔل بکنی بدی به خودت ، هدیه کنی‌ ... :) 

وقتی‌ میخندی خیلی‌ خوشگل تری

- امروز ، صدای گیتار زدن رامین ...  مکالمات همیشگی‌ مامان بابا

- بگو بخند با دوستات ، شناختن آدمای جدید 

- جنگ و جدال تو مغزت ، تصمیم ، "آروم" یا "شلوغ" ؟ "کم حرفی‌" یا "روده درازی" ؟ "گوینده" یا "شنونده" ؟ ...

- من یه سوال دارم ، که زیاد از خودم میپرسمش ، سوال اینه که "الان چه چیزی حالتان را بهتر می‌کند؟ "

هروقت که مثل الان جوابش "همینی که الان هست" باشه کلی‌ ذوق می‌کنم :))

وقتی‌ فاز خسته طور دارمو جواب "هیچی‌"باشه ، میگم گٔه نخور :دی الکی‌ جو نگیرتت :))

 

- اگه امروز آخرین روز زندگیت بود چیکار میکردی ؟

- اگه می‌گفتن هیچوقت پیر نمیشیو نمیمیری امروزو چیکار میکردی ؟

"همون کارا ! با لذت بیشتر "

- از شبکه‌های اجتماعی بدم میاد ، آدمارو به بردگی میگیرن :|

- راستی‌ امروز تولدمه :) تولد سورپرایز ... روز مرد هم هست ! حالا من نیمچه مرد :دی 

" همیشه چیزی هست که حالمونو بهتر کنه ، مگر این که در بهترین حالتش باشه"

روزخوش فقید - درود خدا بر او باد

  • آقای مربّع

اخم

سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۵۷ ق.ظ

ساکتم !

  • آقای مربّع

چیز

چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ق.ظ

فقط یه چیزی !

یه چیز خیلی‌ مهم !

از چیزایی که داری... از قابلیت‌هات ...

استفاده کن !

  • آقای مربّع

زنده باد علی آقا

چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۴۲ ق.ظ

۲ تا از ۳ تا فایلی که تو گوگل درایو گذشتم دربارهٔ همین موضوعه که دانشگاه همه چیز نیست ، خیلی‌ مهمه ها ، اما کافی‌ نیست ، خیلی‌ چیزای دیگه هم هستن ... خیلی‌ چیزا یاد گرفتم تو این مدت ، نه فقط تو دانشگاه ...اتفاقا" بیشتر بیرون دانشگاه ، این که حقتو بگیری ، اینکه کلاه سرت نره ، این که پول آدمارو عوض می‌کنه و دوستاتو ازت میگیره ، اینکه محیط کار شوخی‌ نداره ، این که کسی‌ دلش برات نمیسوزه تو جامعهٔ واقعی‌ ، چراغ قرمز رد کنی‌ جریمه میشی‌ به همین سادگی‌ ، با کسی‌ خواستی‌ دست به یقه‌ شی ۱۰ تا هم که بزنی‌ شاید یکی‌ بخوری ، اما یادت باشه حتا اگه ۱۰ تا خوردی یکی‌ بزن... 

این که مردم درگیرن !!

دنیای آدم بزرگا خیلی‌ بیرحم تره ، مردمی که با عجله میرنو میان آدمای پشت موتور ، پشت فرمون تاکسی یا وانت ، مامور پلیسی‌ که تو گرما تو آلودگی‌ سر ۴راهه همشون میخوان شکم خانوادشونو رو سیر کنن با شرافت زندگی‌ کنن ... اوو خیلی‌ چیزا دیدمو تجربه کردم ! تازه هنوز خیلی جوونم :دی

زندگی‌ واقعی‌ خیلی‌ بیرحم تر از زندگی‌ تو مدرسه و دانشگاهه ، تو اون کتاب نوشته بود انگار این همه تحصیلو طولش میدیم که دیر تر با اون بزرگ شدنه مواجه شیم مخصوصاً پسرا...

خودمونو گول نزنیم دیگه هممون این سرگردانیه رو احساس می‌کنیم ، بازم میگم مخصوصاً پسرا 

ایران موندن یا رفتن؟  - پول تو درسه یا نیست ؟ - ادامه تحصیل دادن به چه هدفی‌ ؟ - پس کی‌ عرضه دار شیم ؟ - پس کی‌ زندگی‌ واقعیو یاد بگیریم ؟ - کی‌ یاد بگیریم گوشت خورد کنیم ؟ - کی‌ یاد بگیریم سینک آشپزخونه رو تعمیر کنیم ؟ - آخه محاسبت عددی مثلا به چه دردی قراره بخوره ؟ - آخه من اگه بخوام رادار فضاپیما طراحی کنم چقدر از این درسا به دردم می‌خوره ؟ - چرا باید چیزی رو که می‌شه به راحتی‌ سرچ کرد رو حفظ کرد ؟!

کلی‌ تناقض خلاصه ، نمی‌خوام استاد دانشگاه بشم ، می‌خوام مهندس شم ، در کنارش پدر خوبی‌ باشم مثلا ، یا مدیر خوب ، رانندهٔ خوب ، کلاه سرم نره ، اگه جای دعوا شد مثل ماست نگاه نکنم ، خیلی‌ سخته تو شریف باشیو‌ بخوای همهٔ جنبه‌های زندگیتو داشته باشی‌ ، تا ترم ۳ خیلی‌ خوب تونستم ، این آخرا نشد ، دوباره می‌خوام بتونم ، یه تعادل ظریفی‌ هست که باید برقرار بشه ...

فکر کن درست تاپ باشه ،با خانومت رابطت کلی‌ خوب باشه ، عرضه داشته باشی‌ ، کار بلد باشی‌ ، از موسیقی لذت ببری ، گاهی کوه بری ، زبان بخونی‌ ، فیلم ببینی‌ ، پروژه بزنی‌ ،  کتابای مختلف بخونی ، شرکت خودتو تاسیس کنی‌ ، گاهی بری به مردم پایین تر از خودت کمک کنی‌  ، بتونی‌ با مردم چه تحصیل کرده چه بی‌سواد سرو کله بزنی‌ ، راننده تاکسی خواست با پدرسوختگی ۲۰۰ تومن بیشتر بگیره نذاری ، اما رستوران که میری شیک ۱۵هزارتومن انعام بدی :دی

خیلی‌ از این ویژگی‌ هارو دارم ، خیلیشم داشتم و دوباره دارم کسب می‌کنم خوش حالم که جوونم ، خیلی‌ خوبه !

۱۵ سال دیگه تاااااااازه می‌شه ۳۵ سالمون !

خوب حالا ۳۴ :| 

-----------------------------------------------------

بخشی از نوشته‌های یکی‌ از فارغ‌التحصیل‌های شریف که آمریکا رفته و برگشته : 

دلیل سوم برای برگشتن هم نا امید شدن از آکادمی بود. آخر و منتهای دانشگاه هیچ است. در بهترین دانشگاه‌های دنیا، عده‌ای درس می دهند و عده‌ای درس می خوانند. و این حلقه هر روز بزرگ و بزرگ تر می شود. این عده برای خود قواعد و شرایط خاص ایجاد کرده اند تا بتوانند پول در بیاورند. شرایط چاپ مقاله در مجله فلان! ولی تهش به ندرت خدمت به بشریت یا افزایش شعور و آگاهی است. من نه حوصله و نه سکون و سکوت و بی‌حاصلی شرکت در مسابقه بی‌مزه چاپ بیشتر و بیشتر مقاله را ندارم. بچه‌های دکتری در آمریکا ۶-۷ سال درس می خوانند. کار می کنند برای دانشگاه. عمده کارشان هم برگه تصحیح کردن و کلاس حل تمرین رفتن است. آخرش هم باید برای یک لقمه نان با یکسری بجنگند و وارد این مسابقه بی‌معنی شوند. این چیزی نیست که من ترجیحش بدهم. اما متاسفانه آنچه از آکادمی در ایران تبلیغ می شود بسیار غیرواقعی است. گویی همه در حال کار علمی هستند و هر روز دارند روی مرزهای علم قدم می زنند و چای می نوشند! و دستاوردهای تازه دارند! و ما اینجا افتاده ایم برای خودمان! زندگی‌هایشان هم پر از شادی است. پر از لذت آزادی است. ولی این واقعیت ندارد. دانشجوی دکتری حداقل ۶-۷ سال بدبختی می کشد با پول ناچیز دانشگاه. باید با سختی تمام زندگی کند و درس بخواند و کار کند، بعدش هم که وارد بازار کار شد، هیچ تضمینی وجود ندارد.

-----------------------------------------------------

- دانشگاه خییییلی خوبه‌ها !  لازمه ، اما کافی‌ نیست.

- خلاف جریان شنا کردن بسی‌ سخت است.

- پوریا میگفت جمله‌های قشنگ که کاری نداره ، عمل مهمه.

- احتمالا ۵شنبه صبح بریم شمال شب برگردیم :))

- تو دانشگاه بهم میگن "ستاره سهیل" :)) نه دیگه اینجوری نباید باشه :|

- چه آدمای باحالی‌ شناختم جدیدا" !!!! اسم نمی‌برم ریا نشه :دی

- قرار شده ۲ روز در هفته با خانوم بریم ورزش :))

- محمد گفت : کسی‌ با یکی‌ دو ترم به فنا رفتن از آرزوهاش عقب نمی‌مونه !

- محمد گفت یه آرامشی هست که باید بهش برسی‌ ...

- محمد ... دلم براش تنگ شده چقدر ! ایران نیست ... همین الان بهش میل میزنم :))

- امیر ! زود تر خوب شو دیگه ، همون امیر چندلر طور خندون ... و این که هیچ خجالتی نداره یه مرد پای عشقش وایسه ، به حرفای سینا گوش نکن ... بجنگ براش :دی

- فردا هم که باز خونه‌ٔ ما هتل می‌شه :دی ترکیب آرین و سالار و دوست دارم خیلی‌ :))

- امروز بد بود ... اما "اون" حالمو عوض کرد :) موفق باشی تو امتحان :)

- بعععله بابای *** میبینیم که در فیس‌بوک پیج‌های خاک بر سری رو لایک می‌کنن و فکر می‌کنن ماها نمی‌بینیم ... :)))))))))))))))))))))))) زنده باد علی آقا  !


  • آقای مربّع

ماجرا های خشتکم

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۳۲ ق.ظ

تابستون بود فکر کنم ، به بابام گفتم: "دارم قدمای بزرگی‌ برمی‌دارم"

گفت : " مواظب باش خشتکت جر نخوره! "

بله ... اینم از آقامون  :دی

کاش همون موقع می‌فهمیدم منظورتونو...

ولی‌ خوب هیچوقت واسه شروع دیر نیست :)

------------------------------------------

- تو گوگل درایو چند تا کتاب میزارم ، واقعا می‌شه گفت این کتابا مسیر زندگیمو ساختن ، الان توام میری با هیجان دانلود میکنی‌ ، اما این که بخونیشون با خداس :دی

- سیگار نه تنها واسه سلامتی‌ ضرر داره ، شخصیت آدمو خراب می‌کنه

- یه برگه دارم ، اسمشو گذشتم "تصمیم دونی" :)) وای پای خندس :))

  • آقای مربّع