- درگیر بقیه بودن خیلی بده ،از اون بدتر درگیر "خود" بودنه!
یوقت با "خود درگیری" اشتباه نشه !! برای اشتباه نشدن اسمشو میزارم "درگیر خودی"...
"درگیر خود" ها همیشه سرما میخورن!
از آدم سرما خورده هم که نمیشه انتظار پله بالا رفتن داشت !
اما دست بردار نیست که ، میره پوشه "سرماخوردگی" رو میکشه بیرون، واسه چند روز میشه "سرما خورده درگیر"... چند تا paper منتشر میکنه، "سرما خوردگی دان" میشه واسه خودش...
تا این که یروز دوستش ازش میخواد رو کمرش راه بره آخه قلنج داشت، تاحالا شکستن قلنج یکنفر رو زیر پات حس کردی ؟
هنوز adult cold میخورد،
داشت فکر میکرد شاید همین قرص ضّد سرماخوردگیه که توی "پله نوردی" اختلال ایجاد میکنه نه "سرما خوردگی" !!!!
رفت و "قرص ضّد سرما خوردگی دان" شد.
چن وقتی ازش خبر نداشتم، تا این که توی یه مهمونی دیدمش... خوب بود حالش!
"هورمون درگیر" شده بود ... :))
-------------------
- قدرت هورمونها بیشتره یا قدرت اراده ؟ اراده خودش یجور هورمونه ؟ بعضیا هستن که تفکر هورمونی دارن ، مثلا میگن الان هورمون ناراحتی ترشح شده تو مغزم یجا خوندم این هورمون ۱ ماه میمونه تو بدن ، حیف شد... مجبورم ۱ ماه ناراحت باشم :))
جم کن بابا.
آره دیگه ۲۰ سالگی سنیه که هورمونا به هم میریزن ، مال بزرگ شدنه دیگه همش نوسان میزنی و تمرکز نداری ... حیف! دلم میخواست آدم محکمی باشم...
جم کن بابا.
آره دیگه هورمون تزریق کردن بهم آروم شدم ، تازه قرصش رو هم گرفتم موقع درس بخورم باعث میشه بتونم درس بخونم... دیگه نمره هام خوب میشه فکر کنم بتونم تیزهوشان قبول شم اینجوری !
جم کن بابا!
عزیزم شوخی نیست که علم پزشکیه! شما یه سرچ ساده بزنی میاد ، تو اصن هورمون شناسی پاس کردی که این حرفارو میزنی ؟ اه اه انقد بدم میاد از این آدمایی که تخصص ندران و حرف میزنن ، مملکت همین میشه دیگه!
جم کن بابا!
این سیگارو بکشم آروم میشم!
جم کن بابا!
هورمون استرس ترشح شده...حیف شد مجبورم استرس داشته باشم!
جم کن بابا!
ای بابا من هورمون سرحال و شنگول بودن دارم عجب روز خوبی قراره بشه امروز! کاش همیشه رو این مود باشم!
جم کن بابا.
من برم یه اسپرسو بزنم که پر هیجان تر شم!!
جم کن بابا.
ببخشید من همش میگم "جم کن بابا"ها ! هورمون "جم کن بابا" تو مغزم ترشح شده، حیف شد مجبورم همش بگم جم کن بابا....
جم کن بابا :دی
----------------------------
آدم جالبی بود، وقتی سر کلاس واسه دانشجوهاش صحبت میکرد همه با لبخند به حرفاش گوش میکردن ، خودش وقتی شوخی میکرد نمیخندید و این باعث میشد بقیه بیشتر بخندن به شوخی هاش ... براش توی فرم نظر سنجی نوشته بودن "خیلی خوب و پر انرژی بود".
داشت تحریک میشد که بره "خوب و پر انرژی درگیری" بخونه :))
هنوزم موقع بالا رفتن از پلههای هتلی که توش زندگی میکرد درد داشت، درد همون درد بود صرفاً هرچی بیشتر میدونست بیشتر درگیر اسم گذاری روی این درد میشد.
مثل اتم ! از اون دموکریت خدا بیامرز بگیر تا آقام شرودینگر!
اتم همون اتمه اما شرودینگر موقع کار ساعتها میشست به اتمهای رو میزش نگاه میکرد مجذوب شگفتی اون اتمها میشد ، دموکریت نمیفهمید این چرا زلّ زده به چند تا توپ تو پر !
دموکریت بیشتر وقت داشت تو زندگیش :)) دور تا دورش همش یکسری توپ یک شکل و خسته کننده بودن و جذابیتی نداشتن... به همه کاراش میرسید آخر هم اپلای کرد رفت.
------------------------
قلنج مغزی ، یهشب که رو تختش ولو شده بود و داشت یه متنی رو تایپ میکرد فهمید! فهمید!
مغزش قلنج داشت. حالا باید میرفت "قلنج دان" میشد ؟ :))
میخوام رو مغزش راه برم قلنجش بشکنه...
------------------------
- میگفت فکر نمیکردم سر منم بیاد، فکر نمیکردم یروز منم رو تابوت علی بیفتم...
چرا پسرا انقد سخت گریه میکنن ؟ ما نباید خالی شویم؟
- این روزا همهٔ دوستام افرادی که واقعا دوسشون دارم حالشون خوبه :)
- هر روزی که میگذره بیشتر دلبستش میشم ... :)
- بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم و از این حرفا
- نقطه سر خط.
--------------------------
Come on dance around
shine upon the ground
from me to you
don't you know i'm strong
I could win the world
for you for you
don't you ever cry
I would stop breathin'
for you for you
don't worry life is easy
don't worry life is easy
did you ever fly
let me teach you how
I'll do I'll do
drive upon the mountains
dive into the moon
I'll do I'll do
don't worry life is easy
don't worry life is easy
be my unicorn
I'll chase all the dragons
for you for you
I'll build you a castle silver gold
it's your favorite color i'have been told
don't worry life is easy
don't worry life is easy