آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع

سلا....م : )

آقای مربّع
بایگانی

کامیون‌دار

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۴۹ ق.ظ

باید خودمو جمع کنم.

وقتی که یه تریلی‌رو میرونی یه ذره از مسیر که خارج میشی خیلی سخت‌تره که برش‌گردونی به مسیر به نسبتِ یه ماشین سواری.

دوماه بیشتره که دارم تریلی میرونم. بهترین و سازنده‌تر از همیشه. این آخرهفته یکم سخت شد. همیشه وقتی سخت میشه که میخوام یکم شل کنم یکم -پارتی- کنم و من متوجه‌شدم که بلد نیستم استراحت کنم.

همیشه جوریه که بعد از استراحت تازه نیاز به یه استراحتی دارم که خستگیِ اون -پارتی- کردنه در بره. نیاز دارم یکم چشمامو ببندم با این که آلردی چندروزه که پروداکتیو نبودم گاهی بستنِ چشما و کاری نکردن اتفاقا نهایتِ پروداکتیویتیه.

فشار عصبی خیلی بالاس توی این ماراتن. یکم یکم از جاده خارج شدم و به حرف خودم گوش نکردم بازیگوشی کردم دیگه. اومدم بنویسم که کاکو It's not easy نگران نباش. قرار نیست آسون باشه.

این فشاری که داری حس میکنی همونیه که همه همیشه از سختیش میگن. آروم باش و مشاهده‌کن.. نفس بکش، قبول کن که سخته و acknowledgeکن. مثل وقتی که میری دوش آب یخ اولش ترسه وقتی بهش غلبه میکنی حالا سرمای واقعیه اگه بخوای پنیک کنی

که وای دارم یخ میزنم بدتر میشه. وقتی میگی آره سرده و با لبخند نفس میکشی شروع میکنه به بهتر شدن و حتی لذت‌بخش شدن. خلاصه نگران نباش همه‌ی این لغزیدنا جزوی از مسیره. 

اصن اگه تهِ این مارتن به عقب نگاه کنی ببینی هیچ جاییش هیچ چلنج خاصی هم نداشتی شاید شک کنی که واقعا هدفِ قدرتمندی بوده یا نه؟ این سختیا و فشارای درونی و بیرونی همون چیزایین که بعدا میتونی بهشون -بنازی-.

یادت نره، نفس بکشی :)

 

  • آقای مربّع

من و تو

جمعه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۰۳ ق.ظ

نمیدونم چرا یکی دو سه روزه(!) دلم تمایل به گرفتن داره.

به خودم قول داده بودم نذارم دلم بگیره. ولی انگار داره نمیشه. ینی.. گاهی میخوای که دلت بگیره.

همونجور که گفتم تو پست قبلی گاهی چون میتونی انتظاراتتو از خودت بیاری پایین چون خب، دلت گرفته.

میتونی افسارو شل کنی.

مغز من حداقل، تمایل خاصی به پیچیده‌تر کردن شرایط داره. جالبته بیشتر وقتایی دلم میگیره همیشه که سرم شلوغه و مثلا نیاز بیشتری دارم که کار کنم. یا تحت استرسم مثل امروز و باید کار کنم و نمیکنم.

سالهاس دارم مثلِ هرکس دیگه سعی میکنم خودمو بشناسم. پیشرفتِ نسبتا خوبی هم داشتم. ولی این شناختیه که هیچوقت کامل نمیشه چون خب در حال رشدیم. ماه‌ها و سالهای عمر داره میگذره و ددلاینای زندگی مثل همون هویجین که میگیری جلوی اون خره که صرفا بره جلو... منم دارم خودمو خر میکنم. ترم داره تموم میشه و سخت‌ترین سال تحصیلی‌عمرمم باهاش تموم میشه.. حس غالب این روزام فشاره و استرس... میدونم اگه چند قدم برم عقب همه‌چیزو جور دیگه میبینم ولی وقتی اینقد نزدیک به -ددلاین-‌ای نمیتونی big picture  رو ببینی.

 

گاهی دلم میخواست یکی مثل خودمو داشتم واسه حرف زدن باهاش واسه همین نوشتنو دوست دارم. یه کتابه باعث شد دقت کنم به جوری که با خودم حرف میزنم.. گاهی اول شخص گاهی بهش میگم تو انگار یکی دیگس و گاهی هم میگم ما. امروز از اون روزاس که باید بگم -ما-. این مسیری که با هم اومدیم. بعضی شبا که میرم واسه دوییدن وقتایی که خیلی خسته میشم بهش گاهی بهش میگم باید ادامه بدیم.. گاهی میگم فک‌کن یه‌درصد استاپ کنم. من با خودم هم تو رقابتم هم هواشو دارم.. بلکه اونم هوای منو داشته باشه تو روزایی مث امروز :)

 

فعلا باس برم..

  • آقای مربّع

اینجای بازی ۲

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۳۷ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۳۷
  • آقای مربّع

دیدی شد؟ :)

دوشنبه, ۲ فروردين ۱۴۰۰، ۰۵:۱۹ ق.ظ

دیدی شد کاکو؟ دیدی؟

آفرین :)

مرسی ازت 💙

عیدت مبارک!

 

  • آقای مربّع

آخه

جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ق.ظ

یه چیز جالب اینه که گاهی از رو هوشمندی میخوایم ناراحت بشیم انگار.

آخه کسی از آدمِ ناراحت انتظار نداره، حتی خودت.

منظورم آدم عصبانی یا ضعیف نیستا، ناراحتو میگم.  

  • آقای مربّع

اینجایِ بازی

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۴۹ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۴۹
  • آقای مربّع

زل تو دوربین

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۴:۲۵ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۰۴:۲۵
  • آقای مربّع

بیا بتونیم

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۱۰ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۳ بهمن ۹۹ ، ۰۲:۱۰
  • آقای مربّع

برزیلته

دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۴۳
  • آقای مربّع

ایده‌دونی- ژانویه ۲۰۲۱

چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۱۶ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۵ بهمن ۹۹ ، ۰۳:۱۶
  • آقای مربّع